دوره جامع تفسیر قرآن

جلسه 11: تمسك به قرآن

فضل قرآن بر سائر کلمات
انسان کاملی که #لسان خداست، #قرآن_ناطق است

فیلم جلسه يازدهم

صوت جلسه يازدهم

فضلیت قرآن کریم

پیغمبر خدا$ دربارۀ فضل و اهمیت قرآن می‌فرمایند: «فَضْلُ‏ الْقُرْآنِ‏ عَلَى‏ سَائِرِ الْكَلَامِ كَفَضْلِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِه‏»[1] این روایت در تفسیر مجمع‌البیان، و در کتب اهل سنت هم در تفسیر ثعلبی، الإتقان سیوطی، و البدایة و النهایة ابن اثیر نقل شده است. فضیلت قرآن به دیگر سخنان، کلمات مثل برتری خداوند بر خلق است. شما هیچ زمانی نمی‌توانید خدا را در کنار خلق بگذارید. همان طوری که خداوند با خلق قیاس نمی‌شود، قرآن هم با هیچ کلام دیگری قیاس نمی‌شود. گمان نکنیم که کلام قرآن مانند سائر کلمات، الفاظی است که معنای ظاهری دارد، بلکه قرآن بطون مختلفی دارد که در هر بطن، دریایی از معارف نهفته است. بلی، درست است که باید از ظاهر قرآن استفاده کنیم و متمسّک به آن شویم، امّا باید به این نکته توجّه داشته باشیم که قرآن و کلام خدا را با هیچ کلام دیگری نمی‌توانیم قیاس کنیم، چنانکه خداوند تبارک و تعالی را نباید با هیچ موجودی مقایسه کنیم، اگرچه در بیان بگوئیم خدا بزرگ‌تر است. همین که بخواهیم خداوند و چیز دیگری را مقایسه کنیم، یعنی ما این دو را با هم می‌سنجیم در حالی که خداوند متعال با هیچ چیزی سنجیده نمی‌شود.

معنای صحیح «الله اکبر»

با بررسی روایتی که در مورد معنای «الله اکبر» وارد شده، می‌توان غلط بودن مقایسۀ خدای متعال با خلق را دریافت. بعضی، معنای «الله اکبر» را این گونه تصور می‌کردند که خدا از همه‌چیز بزرگ‌تر است یعنی «اکبر من کلّ شیء» در روایتی از امام معصوم%  نقل شده که «الله اکبر» را بزرگ‌تر از همه چیز معنا نکنید، چون نمی‌شود خدا را با چیزهای دیگر مقایسه کرد، بلکه باید گفت: خدا بزرگ‌تر از این است که توصیف شود.[2]

وحدت خداوند متعال

یگانگی و وحدت خداوند متعال را نمی‌توان از نوع وحدت مخلوقات دانست. خداوند، واحدی است که برابرش، عدد دو، تصوّر نمی‌شود. به بیان دیگر، واحدیت خداوند متعال، عددی نیست. واحد عددی است که در برابرش دو تصور می‌شود، امّا یک وقت صحبت از وحدتی می‌کنیم که اصلاً برابرش دوئی تصوّر نمی‌شود. و از آن به «أحد» تعبیر می‌شود. وحدت خداوند متعال وحدتی است که مقابلش دو و سه و… نیست، اصلاً چیزی را نمی‌توان با او مقایسه کرد.

افضلیت قرآن

عظمت قرآن، به جامعیت آن است. در روایتی، از قرآن به «جوامع الکلم» تعبیر شده است، یعنی همۀ کلمه‌ها و رازهای عالم را در بردارد. پیغمبر خدا$ هم در روایتی این چنین فرمودند: «الْقُرْآنُ‏ أَفْضَلُ‏ مِنْ‏ كُلِّ‏ شَيْ‏ءٍ دُونَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[3] و این روایت را هم اهل سنت نقل کرده‌اند مانند تاریخ مدینه، تفسیر قرطبی، و هم بعضی کتب شیعه مثل تفسیر روض الجنان.

اهلبیت قرآن ناطق

قرآن با همۀ فضائل خود به حسب ظاهر صحبت نمی‌کند، تا ما با حقیقت آن آشنا شویم، اگرچه بسیاری از معارف را بیان می‌کند، امّا به زبان ظاهری صحبت نمی‌کند. خداوند متعال خیلی مهربان است هم برای ما کتاب هدایت فرستاده و هم انسانی که با تمام وجودش، منطق قرآن را تبیین می‌کند، به گونه‌ای که گویا قرآن سخن می‌گوید. انسان گاهی  قرآن را می‌خواند، امّا خدا برای اینکه راه هدایت برای انسان راحت‌تر شود انسان‌هایی را قرار داده که تمام وجودشان قرآنی و تسلیم خداوند است. در ارادۀ‌شان تسلیم و محو خداوند متعال هستند و از خودشان هیچ اراده‌ای جز ارادۀ خدا ندارند، این گونه انسان‌ها وقتی صحبت می‌کنند، گویا خداوند متعال صحبت می‌کند، گویا قرآن حرف می‌زند. اینها تمام وجودشان تسلیم خداوند است، محو  خداوند است. این اشخاص چه کسانی هستند؟ روایت معتبری از امیر‌مؤمنان% در وسائل‌الشیعه وارد شده است: «هَذَا كِتَابُ‏ اللَّهِ‏ الصَّامِتُ‏ وَ أَنَا كِتَابُ اللَّهِ النَّاطِقُ»[4] این کتابی که در دست شماست کتاب خداوند است، امیر‌مؤمنان% هم کتاب خداوند است امّا وجود مقدس حضرت، کتاب ناطق خداوند است و با شما صحبت می‌کند. آن انسان کامل و بزرگی که همۀ مذاهب اسلامی او را می‌پذیرند، آن شخصیت، همان کتاب خداست که با شما صحبت می‌کند. انسان کامل، اهل بیت( هستند که در جایگاه خلیفة اللهی قرار دارند، همان جایگاهی که وقتی شما به آن‌ها گوش فرا‌می‌دهید، گویا خدا صحبت می‌کند. دربارۀ امیرمؤمنان% روایات زیادی داریم که وجود مقدس حضرتش «لسان‌الله» هستند. یعنی وقتی صحبت می‌کنند، گویا کتاب خدا به نطق آمده است. همه چیز بر اساس کتاب خداوند است وقتی پای سخنان امیرمؤمنان% می‌نشینیم، سخن قرآن را می‌شنویم، کتاب‌الله ناطق با ما صحبت می‌کند. إن‌شاء‌الله خدای تبارک و تعالی انس قلبی را میان ما و اهل بیت(، که هم قرآن ناطق خدا و هم صاحب علم‌الکتاب هستند برقرار کند و همیشه از نورشان، که نور خداست استفاده کنیم.


[1] جامع الأخبار(للشعيري) :ص40

 .[2] عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ% قَالَ: قَالَ رَجُلٌ عِنْدَهُ: اللَّهُ أَكْبَرُ، فَقَالَ: اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ؟ فَقَالَ: مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ%: حَدَّدْتَهُ، فَقَالَ الرَّجُلُ: كَيْفَ أَقُولُ؟ قَالَ: قُلْ: اللَّهُ‏ أَكْبَرُ مِنْ‏ أَنْ‏ يُوصَفَ». الكافي (ط – الإسلامية) ج1ص : 114)

[3] جامع الأخبار(للشعيري) / 40

[4] وسائل الشيعة ؛ ج‏27: ص34

5/5 - (1 امتیاز)

اين مطلب را به اشتراك بگذارید

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از شما متشكریم

عضويت شما در سايت با موفقيت انجام شد

5/5

ايميل ها بزودی برای شما ارسال می شوند