قرآن حبل الله
علت تشبیه كردن و نام گذاری قرآن به حبل و ریسمان الهی
2 نکته معرفتی و اخلاقی در اعتصام به حبل الله
فیلم جلسه چهارم
صوت جلسه چهارم
قرآن حبل الله است.
قرآن حبل الله است. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»[1]همۀ شما به حبل خدا تمسک کنید و متفرق نشوید. یکی از تفاسیرحبل الله قرآن است. تفسیر دیگر حبل الله اهلبیت( هستند. این تفسیر در بسیاری از روایات وارد شده است. شاید روایاتی که حبلالله را به اهلبیت( تفسیر کرده، فراوان است. این تفسیر دوگانه، سرّی دارد و دلیل بر جدا بودن و تفاوت این دو از هم نیست. سببش این است که حقیقت قرآن همان اهلبیت( است. در کتاب وسائلالشیعه آمده زمانی که در جنگ صفین قرآنها را بر سر نیزه کردند، جناب مالک اشتر میگوید قرآن ناطق امیرمؤمنان% هستند.
دو نکته در مورد حبل الله بودن قرآن
نکته اوّل دقّت در معنای حبل الله است. اگر به معنای حبل، توجه داشته باشیم، نکاتی برای ما روشن میشود. حبل، یعنی ریسمان. ریسمان، دو سر دارد، وقتی از قرآن به ریسمانی الهی تعبیر میشود یعنی یک سر آن سمت خدا کشیده شده و سمت دیگر آن نزد ما فرستاده شده است. تفاوت ریسمان و اشیای دیگر این است که اگر چیزی مثلاً سنگی از بالا به پایین بیاید، از هر مرتبهای که نزول کند و رد شود دیگر در آن مرتبه حضور ندارد. امّا ریسمان وقتی آویزان میشود، از بالا تا پایین در همۀ مراتب پیوسته حضور دارد. وقتی گفته میشود قرآن حبل الله است، یعنی نزولش این گونه است که از عوالم مختلفی عبور کرده، به طرف پایین آمده، امّا در همۀ این عوالم، از بالا تا پایین حضور دارد.
نکتۀ دوّم: خاصیت ریسمان است که باعث بالا رفتن میشود. اگر به قرآن تمسک پیدا کنیم و اعتصام پیدا کنیم، ما را بالا و به سوی خدا میبرد. کلام خدای متعال این گونه است. اگر سخن خدا را گوش دادیم، کلام خدا ما را بالا میبرد و به خدا وصل میکند. پس این ریسمانی است که ما را بالا میبرد.
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» دو نکته دارد، یک نکتۀ معرفتی، و یک نکتۀ اخلاقی و سلوکی:
نکتۀ معرفتی آیه این است که قرآن در عوالم خلقت در همه جا حضور دارد، مثل یک ریسمان به طرف پایین آمده است. نکتۀ اخلاقی است که این ریسمان را بگیر و به طرف بالا حرکت کن و به سمت خداوند متعال برو. این ریسمان شما را به خداوند متعال میرساند. این قرآن شما را به خدای تبارک و تعالی وصل میکند، به خدایی که شما را دوست داشته و ریسمانی فرستاده و گفته با این ریسمان بیایید نزد من.
فلسفه حبل الله
امّا سرّ فرستادن ریسمان چیست؟ فرستادن ریسمان برای این است که همۀ ما تلاش کنیم و به وسیلۀ این ریسمان به سمت خداوند بالا برویم. پس باید به این دو جنبۀ معرفتی و اخلاقی حبل الله بودن قرآن توجّه کنیم.
جنبۀ ظاهر و باطن قرآن
با توجّه به بُعد معرفتی قرآن، این نکته هم روشن میشود که یکی از مراتب قرآن، الفاظی است که روی کاغذ نوشته شده است. و همچنین نشان میدهد که قرآن حقیقت بالاتری هم دارد که نزد ما ظاهر نیست و جزء باطن است و از چشم ظاهری مخفی و پنهان است. روایت معروفی که شیعه و اهل سنت از پیغمبر خدا$ و از اهلبیت( رسیده که: «إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً» قرآن ظاهر و باطن دارد. و در ادامۀ بعضی روایتها آمده است: « وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَى سَبْعَةِ أَبْطُن».[2] و در بعضی کتابها نقل کردهاند «الی سبعین بطن»[3] یعنی بطن و جنبۀ پنهانی قرآن هم خودش، جنبۀ بطنی دیگری دارد، باز آن باطن یک باطن دیگر، تا هفتاد باطن ادامه دارد.
روایتی اهلسنت نقل کردهاند در تفسیر ثعالبی و الاتقان سیوطی هم نقل شده است: «إِنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ مَا مِنْهَا إِلَّا وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ» و در بعضی جاها دارد «لکلّ آیة». یعنی قرآن بر هفت حرف نازل شده و هیچ چیزی از این قرآن نیست مگر اینکه ظهر و بطنی دارد. در ادامۀ این روایتی که بزرگان اهلسنت نقل کردهاند جملۀ بسیار زیبایی دارد:«وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ’ عَلِمَ الظَّاهِرَ وَ الْبَاطِن».[4]» علی بن ابیطالب علم به ظاهر و باطن قرآن دارد. پس این کتاب بزرگ خدا ظاهری دارد و باطنی.
مرتبۀ کلام اللهی و کتاب اللهی قرآن
مرتبهای از قرآن که به خداوند متعال وصل است، مرتبۀ کلام اللهی قرآن است. به قرآن گاهی کلام الله اطلاق میشود و گاهی کتاب خدا. فرق بین کلام و کتاب چیست؟ کلام مستقیم به گوینده متّصل است. صدایی که از دهان کسی خارج میشود مستقیم به گوینده وصل است. اگر همان گوینده قلم به دست بگیرد و با قلم روی یک لوحی همان کلمات را بنویسد، سخن با واسطۀ قلم به گوینده وصل میشود. در قرآن هم آیات قلم را میبینید که فرموده است: «نوالقلم». در روایات هم از قلم مفصل صحبت شده است. کتاب، آن مرتبه از حقیت قرآن است که با قلم در لوح عالم بالا ثبت شده است. کلام، بالاتر از کتاب است چون به گوینده وصل است. خدا شما را بالا میبرد تا جایی که به گوینده یعنی خود خداوند متعال وصل شوید. کلام خدا را که میخوانید، شما را تا آنجا بالا میبرد و به او متصل میکند. بعضی معتقدند که کلمۀ وصل را نسبت به خدای متعال نباید به کار برد. امّا در روایات هم کلمۀ وصل زیاد به کار برده شده است. یکی از روایات این است «مَنْ صَبَرَ عَلَى اللَّهِ وَصَلَ إِلَيْه»[5]کسی که صبر کند در مسیر خدا خداوند متعال او را به خودش وصل میکند. یا «اِنَّ الوُصُولَ اِلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا يُدرَكُ اِلّا بِامتطاءِ اللَّيلِ»[6] وصول به طرف خدا سفری است که درک نمیشود، مگر با مطیه و مرکب قرار دادن شب. انسان، شب با خدا راز و نیاز میکند و قلبش را به خدا متصل میکند و وصل به خدا میشود. کلام خداوند برای این است که ما را به خدا وصل کند. کتاب، برای این است که ما را بالا ببرد. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» به قرآن معتصم شوید تا شما را به خدای تبارک و تعالی وصل کند. اینگونه، به خدای مهربانی که شما را آفریده است، وصل میشوید، خداوند این ریسمان را انداخته تا ما را به خودش وصل کند.
[1] زخرف:4
[2] (الاحزاب:33)
[3] (القصص:54)
[4] (الانعام:59)
[5] ﴿النمل: ٧٥﴾
[6] ﴿سبأ:٣)
[7] (البروج:21/22)
[8] (الرعد: ٣٩)
[9] ﴿القصص:٢﴾
[10] (الزخرف:1،2،3)
[11] (الدخان:1،2،3)
[Y1]باید حقیقت دو کتاب را دانست و فرق گذاشت.