آیه دوم:
«ن و القلم و ما یسطرون»[1]
«قسم به نون و قسم به قلم و آنچه خواهد نگاشت»
أمّا تفسیر «نون»:
در تفاسیر[2] معانی مختلفی برای نون ذکر نمودهاند:
تفسیر اول: اسم مبارك حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، چنانچه در كتاب خصال از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: عن أبى جعفر عليه السلام قال: ان لرسول الله صلى الله عليه و آله عشرة أسماء، خمسة في القرآن و خمسة ليست في القرآن، فأما التي في القرآن محمد و احمد و عبد الله و يس و ن.[3]
رسول خدا را ده اسم است: پنج در قرآن است و پنج در قرآن نيست. امّا آنها كه در قرآن است عبارتند از: محمد، احمد، عبد اللّه، يس، ن. و پنج كه در قرآن نيست: فاتح، خاتم، كاف، مقفى، حاشر.
تفسیر دوم: «ن» لوحی از نور است، چنانکه در مجمع البيان مینویسد: «ن» لوح من نور و روى مرفوعاً الى النبي صلى الله عليه و آله و سلم. [و در حديث مرفوع از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد: «ن» لوحى است از نور.]
تفسیر سوم: نفس کلیه، چنانکه در بعضی تفاسیر مثل تفسیر مولی عبدالرزاق کاشانی آمده است.
تفسیر چهارم: نصرت الهی بر انبياء و مؤمنان.
تفسیر پنجم: اسم ماهى(حوت)، و مراد اسم جنس. و تخصيص ذكر آن به اعتبار آنكه از آيات غريبه الهى است، چه در آب ايجاد، و در آب زندگانى و اگر خارج شود، مىميرد.
تفسیر ششم: اشاره به اسم نور:
در كتاب خصال صدوق از أمير المؤمنين عليه السلام نقل شده که فرمودند: فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: … و اما النون فنون و القلم و ما يسطرون، فالقلم قلم من نور و كتاب من نور في لوح محفوظ يشهده المقربون.[4]
تفسیر هفتم: اشاره به كلمه «كن».
أمّا تفسیر «قلم»:
تفسیر اول: مطلق قلم
علامۀ طباطبایی در تفسیر المیزان مراد از «قلم و آنچه خواهد نگاشت» را مطلق قلم دانسته و فرمودهاند:
«أقسم سبحانه بالقلم و ما يسطرون به و ظاهر السياق أن المراد بذلك مطلق القلم و مطلق ما يسطرون به و هو المكتوب فإن القلم و ما يسطر به من الكتابة من أعظم النعم الإلهية التي اهتدى إليها الإنسان يتلو الكلام في ضبط الحوادث الغائبة عن الأنظار و المعاني المستكنة في الضمائر، و به يتيسر للإنسان أن يستحضر كل ما ضرب مرور الزمان أو بعد المكان دونه حجاباً»[5]
«خداى سبحان در اين آيه به قلم و آنچه با قلم مىنويسند سوگند ياد كرده، و از ظاهر سياق برمىآيد كه منظور از قلم مطلق قلم، و مطلق هر نوشتهاى است كه با قلم نوشته مىشود، و از اين جهت اين سوگند را ياد كرده كه قلم و نوشته از عظيمترين نعمتهاى الهى است، كه خداى تعالى بشر را به آن هدايت كرده، به وسيله آن حوادث غايب از انظار و معانى نهفته در درون دلها را ضبط مىكند، و انسان به وسيله قلم و نوشتن مىتواند هر حادثهاى را كه در پس پرده مرور زمان و بعد مكان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد، (مثل اينكه حادثه قرنها قبل، همين الآن دارد اتفاق مىافتد، و حوادث هزاران فرسنگ آن طرفتر در همين جا دارد رخ مىدهد).
تفسیر دوم: قلم اعلی
در بعضی تفاسیر آمده است که: مراد از قلم، همان قلم اعلی است، چنانکه این معنی از بعضی روایات استفاده شده است.
[1]. (قلم/6)
[2]. تفسير اثنا عشري، ج13، ص: 260
[3]. نور الثقلين، جلد 5، صفحه 387.
[4]. نور الثقلين، جلد 5، صفحه 387.
[5]. الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص 368.