مجلس دهم: روایات «نون و قلم»

فهرست مطلب

 روایت اول:

عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السَّعِيدِ الثَّوْرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏: الم‏ وَ المص‏ وَ الر وَ المر وَ كهيعص‏ وَ طه‏ وَ طس‏ وَ طسم‏ وَ يس‏ وَ ص‏ وَ حم‏ وَ حم عسق‏ وَ ق‏ وَ ن‏.

قَالَ صلی الله علیه و آله و سلم: … أَمَّا ن‏ فَهُوَ نَهَرٌ فِي الْجَنَّةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اجْمُدْ فَجَمُدَ فَصَارَ مِدَاداً ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَلَمِ: «اكْتُبْ» فَسَطَرَ الْقَلَمُ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.

فَالْمِدَادُ مِدَادٌ مِنْ نُورٍ وَ الْقَلَمُ قَلَمٌ مِنْ نُورٍ وَ اللَّوْحُ لَوْحٌ مِنْ نُورٍ.

وَ قَالَ سُفْيَانُ: فَقُلْتُ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! بَيِّنْ لِي أَمْرَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ وَ الْمِدَادِ فَضْلَ بَيَانٍ وَ عَلِّمْنِي مِمَّا عَلَّمَكَ اللَّهُ.

فَقَالَ علیه السلام: يَا ابْنَ سَعِيدٍ لَوْ لَا أَنَّكَ أَهْلٌ لِلْجَوَابِ مَا أَجَبْتُكَ، فَنُونٌ مَلَكٌ يُؤَدِّي إِلَى الْقَلَمِ وَ هُوَ مَلَكٌ وَ الْقَلَمُ يُؤَدِّي إِلَى اللَّوْحِ وَ هُوَ مَلَكٌ وَ اللَّوْحُ يُؤَدِّي إِلَى إِسْرَافِيلَ وَ إِسْرَافِيلُ يُؤَدِّي إِلَى مِيكَائِيلَ وَ مِيكَائِيلُ يُؤَدِّي إِلَى جَبْرَئِيلَ وَ جَبْرَئِيلُ يُؤَدِّي إِلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ.[1]

سفيان ثورى گويد: به جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن ابیطالب علیهم السلام عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه ‏چيست معناى اینکه خداوند فرموده: «الم‏ و المص‏ و الر و المر و كهيعص‏ و طه‏ و طس‏ و طسم‏ و يس‏ و ص‏ و حم‏ و حمعسق و ق‏ و ن‏»؟

امام صادق علیه السلام فرمود: … «ن- نون-» نهرى در بهشت است كه خداوند آن را فرمود: «جامد شو!» پس آن نهر مدادی شد و سپس به قلم فرمود: «بنويس»‏، بلافاصله، قلم در لوح محفوظ، آن چه تا كنون بوده و آن چه پس از اين به وجود خواهد آمد نگاشت، مركّب و جوهر او نور بود، و قلم نيز از نور، و لوح نيز تكّه‏اى از نور است.

سفيان گفت: عرض كردم: كار لوح و قلم و جوهر را برايم واضح‏تر تشريح فرمائيد، و از علومى كه خدا به شما آموخته است به من ياد دهيد.

فرمود: يا ابن سعيد اگر شايسته پاسخ نبودى جوابت را نمى‏گفتم، پس «نون» فرشته‏اى است كه خود را به قلم مى‏رساند و قلم نيز فرشته‏اى است كه خود را به لوح مى‏رساند، و آن نيز فرشته‏اى باشد كه وحى را به اسرافيل رسانده، و او به ميكائيل مى‏رساند و وى نيز به جبرئيل و جبرئيل هم به پيامبران خدا- صلوات اللَّه عليهم- مى‏رساند.[2]

بیان روایت:

در این روایت نکاتی نهفته است:

نکتۀ اول: «نون وقلم» در این روایت دو احتمال دارد:

احتمال اول: بر اساس برخی روایات «نون» پیامبرصل الله علیه و اله و سلم،  و  «قلم» أمیر مؤمنان علی علیه السلام می‌باشند، چرا که «نون» یکی از اسماء پیامبر صلّی الله علیه و آله می‌باشد، و قلم نیز بر وجود مقدّس امیرمؤمنان علیه السلام اطلاق می‌گردد.

احتمال دوم: مراد از «نون و قلم»، دو ملک از ملائکه می‌باشند که مخلوق خداوند هستند.

نکتۀ دوم: بعضی اعلام علمای امامیه، مرتبۀ «نون و قلم» را عالم جبروت می‌دانند.

بنابر نظر برخی اعیان بزرگان امامیه، در عالم جبروت سه مرحله وجود دارد: عقول مهیم، عقول طولیه، عقول عرضیه، ولی جمعی دیگر از اعلام، عالم جبروت را متشکل از عقول طولیه و عرضیه دانسته‌اند.

در تطبیق «نون و قلم» بر این عوالم نظراتی وجود دارد:

نظر اول: چه بسا «نون» در مرتبۀ عقول مهیّمین بوده و «قلم» عقل اول است که عقلی کلّی می‌باشد و در رأس عقول طولیّۀ عالم جبروت جای دارد. بنابر این نظر «لوح» عالم عقول عرضیّه است.

نظر دوم: «نون» عقل اول و قلم عقل دوم در سلسلۀ عقول طولیه است، و «لوح» عالم عقول عرضیّه است.

نظر سوم: «نون» نفس کلیّه است، و «قلم» عقل اول می‌باشد، و این نظر با روایتی مناسب است که دلالت دارد بر این که قلم پیش از نون خلق شده است و  بعداً بیان آن خواهد آمد.

نکتۀ سوم: در تفسیر عالم «لوح» نیز اقوالی وجود دارد:

نظر اول: طبق بیان بعضی بزرگان علماء امامیه «لوح» عالم عقول عرضیّه است که در انتهای عالم جبروت قرار دارد و بعضی بزرگان از آن به «مُثُل افلاطونیّه» تعبیر می‌نمایند.

نظر دوم: بنابر نظر برخی دیگر «لوح» همان عالم نفوس کلیه است، که عالم ملکوت می‌باشد.

نظر سوم: بنابر نظر برخی مفسّران مراد از لوح در اینجا لوح محو و اثبات است که همان عالم مثال می‌باشد.

نکتۀ چهارم: اسرافیل و میکائیل و جبرائیل، که ملائکۀ مقرّب الهی هستند، علم وحی را از «نون و قلم و لوح» گرفته و به انبیاء الهی می‌رسانند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1].معاني الأخبار – الشيخ الصدوق – ص 22 – 23

 [2]. معاني الأخبار- ترجمه محمدى، ج‏1، ص: 48

به اين مطلب امتياز دهيد

اين مطلب را به اشتراك بگذارید

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از شما متشكریم

عضويت شما در سايت با موفقيت انجام شد

5/5

ايميل ها بزودی برای شما ارسال می شوند