تجلّی جمال احدیّت:
تمام زیبائیها به نقطۀ احدیّت حق تعالی بازمیگردد، اوست معشوق ازلی و محبوب دلدادگان، و عشّاق او همه، محو جمالش گشته و حیران وجه و صورت زیبای اویند، و یکی از بزرگترین جلوههای زیبایی در وجه نگار و صورت و چهرۀ یار، گودی میان لب و چانه اوست که از آن به چاه زنخدان تعبیر میشود.
«ای دل گر از آن چاه زنخدان به در آیی هر جا که روی زود پشیمان به در آیی»
اگر عاشق در نقطۀ جمال وجه و صورت معشوق که چاه زنخدان اوست، مدهوش و حیران شود، به وصال محبوب دست یابد و الا به هر جا رو کند، پشیمان باز گشته و حاصلی به دست نخواهد آورد.
نفس طریق وصول به جمال معشوق:
سرّ تعبیر به «چاه زنخدان»، اشارتی است به فرو رفتن و غور انسان در باطن معشوق، و راه دست یافتن به این جلوۀ احدی، معرفت نفس و سر فرو بردن سالک، در بحر عمیق جان و دل خویش است؛ چه در این مسیر لازم نیست از کوهی بالا روی تا به قلهی آن برسی بلکه باید در خود فرو روی و غوّاص بحر عمیق نفس خود باشی، تا حضرت احدیت را از درون بیابی. پس مراد از سلوک و راه و سیر، همان فرو رفتن سالک در دل است تا از عالم طبیعت برون آید.
در راه رسیدن به نقطۀ تجلّی جمال احدی، باید از کثرات عالم طبیعت گذشت.
«جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت دست در حلقۀ آن زلف خم اندر خم زد»