منبع اول تفسیر قرآن : نفس قرآن است
روش صحیح در تفسیرقرآن به قرآن
ادله صحت طریقه تفسیر قرآن به قرآن
فیلم جلسه سیزدهم
صوت جلسه سیزدهم
معنای صحیح تفسیر قرآن به قرآن
در بحث تفسیر قرآن به قرآن، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. بعضی میگویند قرآن برای همۀ امور کافی است و هیچ نیازی به چیز دیگری به عنوان مفسّر قرآن نیست. این معنای تفسیر قرآن به قرآن، صحیح نیست و ما این دیدگاه را تأیید نمیکنیم، چون اشکالاتی در این دیدگاه وجود دارد. چنانچه برخی گفتهاند در تفسیر قرآن، فقط باید به قرآن رجوع کرد و ما نیازی به منابع دیگر نداریم. این را در تفسیر قرآن گفتهاند، نه در کلیات احکام. این قول هم مورد قبول نیست.
دیدگاه مورد پذیرش [Y1] آن است که قرآن به عنوان یک منبع،در کنار سایر منابع در تفسیر قرآن استفاده بشود. اینکه منبع تفسیر را تنها خود قرآن بدانیم و در تفسیرمان فقط بخواهیم به قرآن رجوع کنیم این پذیرفته شدنی نیست.
تفسیر قرآن به قرآن در سیرۀ اهلبیت
مؤید دیگر جواز تفسیر قرآن به قرآن وجود این تفسیر در سیرۀ اهلبیت( است. روش تفسیر قرآن به قرآن را خود اهل بیت( به ما یاد دادهاند. برای به دست آوردن معانی قرآن تنها به علم لغت نمیشود اکتفا کرد، گاهی اهل بیت برای فهماندن معنای آیه و ترجمۀ کلمهای، به آیۀ دیگری استشهاد میکردند.
نمونۀ اوّل
نمونههایی که اهلبیت( به ما یاد دادهاند و برخی از آنها در روایت آمده زیاد است، که ما به ذکر برخی از آنها میپردازیم. روایت صحیحی را شیخ صدوق< از زراره و محمد بن مسلم نقل کرده که خدمت امام باقر% میرسند و دربارۀ نماز مسافر میپرسند، حضرت این آیۀ قرآن را تلاوت میفرمایند: «و إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ»[1] وقتی در زمین گام برداشتید بر شما باکی نیست که نماز را شکسته بخوانید؛ نماز قصر یعنی نماز شکسته. بعد حضرت میفرمایند: پس تقصیر در نماز واجب شد. زراره و محمدبنمسلم میپرسند خدا فرموده است: «فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ»بر شما باکی نیست یعنی جایز است نه واجب، حضرت در جواب به آیۀ دیگری از قرآن استناد میکنند که آیا خدا در مورد صفا و مروه نفرموده است: «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما»[2] کسی که حجّ خانۀ خدا یا عمره را به جا آورد بر او باکی نیست که طواف کند. در اینجا هم خدای تبارک و تعالی تعبیر «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ» به کار برده در حالی که طواف واجب است. بنابراین با مراجعه به نظایر آن در قرآن، که در مورد وجوب به کار رفته، میفهمیم که شکسته شدن نماز در سفر واجب است، نه جایز. این معنای تفسیر قرآن به قرآن است سؤال از یک آیه شده ولی در جواب از آیۀ دیگری استفاده شده و معنای آیۀ اولی به دست آمده است. ما از امثال این روایت، میفهمیم که تفسیر قرآن به قرآن جایز است چون سیرۀ اهلبیت( بر تفسیر این چنینی بوده است و اشکالی که به این روش شده، نادرست است.
شاید منظور بعضی این باشد که در تفسیر قرآن، نباید تنها به خود قرآن اکتفا شود و به منابع دیگر هم رجوع کنیم. این حرف درست است، امّا این استدلال صحیح نیست که بگوییم در تفسیر آیه قرآن نباید آیه دیگری آورده شود، چون میدانیم که در سیره اهلبیت( تفسیر قرآن به قرآن عمل شده است.
نمونۀ دوم
در تفسیر آیۀ «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَاتَعْلَمُونَ»[3]از حضرت عسکری% سؤال شده که منظور از «اهلالذکر» در آیۀ شریفه چه کسانی هستند؟ حضرت میفرمایند: مراد از «ذکر» رسول خدا$ است و اهل ذکر اهلبیت پیغمبرخدا$ هستند؛ برای تبیین مسأله حضرت آیۀ دیگری از قرآن میآورند و آن را با آیۀ دیگری از قرآن تفسیر میکنند. این آیه از آیات بسیار کلیدی قرآن است. «فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا، رَّسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ»[4] خداوند به سوی شما «ذکر» فرستاده است، مراد از ذکر پیغمبراکرم$ است که آیات خدا را بر شما تلاوت میکند. پس مراد از «ذکر» در این آیۀ شریفه، پیغمبر خدا$ است و اهل ذکر اهل بیت( هستند. حضرت[Y2] تفسیر قرآن به قرآن را به ما یاد میدهند که با یک آیه آیۀ دیگر را میتوانید تفسیر کنید.
نمونۀ سوّم
نمونۀ دیگر آیۀ «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»[5] است. از امام عسکری% میپرسند:«أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» چیست؟ حضرت میفرمایند: «وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِين وَ حَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا»[6] و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت میكنند در زمرۀ كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته؛ با پيامبران، راستان، شهيدان و شايستگانند، و آنان چه نيكو همدمانند.
در سورۀ حمد میفرماید: «إهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» صراط مستقیم، راه کسانی است که به آنها نعمت داده شده است. افرادی که به آنها نعمت داده شده، چه کسانی هستند؟ حضرت برای تبیین منظور آیه به آیۀ 69 سورۀ نساء استناد میکنند: «وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِين وَ حَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا»﴿النساء:٦٩) این آیۀ شریفه، کسانی که به آنها نعمت داده شده را برمیشمارد که انبیاء، صدیقین، شهداء و صالحین هستند، و در آخر میفرماید که اینها بهترین رفیقها و همدمهای شما هستند. این گروهی که خداوند متعال میشمارد، بهترین دوستان شما در دنیا و آخرت هستند.
نکتهای در مورد تفسیر قرآن به قرآن
دربارۀ تفسیر قرآن به قرآن باید یک ظرافتهایی مورد توجّه قرار گیرد. گاهی یک کلمه، ممکن است دو یا چندین معنا داشته باشد. الفاظ مشترک در جای خودش بررسی شده و برای بعضی از کلمات، معانی مختلفی ذکر شده است؛ مثلاً مشهور است که کلمۀ «عین» هفتاد معنا دارد. ما در تفسیر قرآن به قرآن، باید به علوم لغت و ادبیات تسلط کامل داشته باشیم تا دچار اشتباه و لغزش نشویم. به عنوان مثال، ممکن است کلمهای که دو معنای مختلف دارد در هر دو آیه به کار برود و در هریک معنای متفاوت داشته باشد. باید توجّه داشته باشیم که اینها را منضمّ به یکدیگر نکنیم و بگوئیم تفسیر قرآن به قرآن انجام دادهایم! امامان معصوم( که تفسیر قرآن به قرآن انجام میدادند به ظرایف و تفسیر و معانی مختلف واژهها آشنا بودند.
[1] (النساء:101)
[2] (البقره:158)
[3] ﴿النحل:٤٣)
[4] (الطلاق:10،11)
[5] ﴿الحمد:٧ )
[6] ﴿النساء:٦٩﴾
[Y1]بهتر است زوایایش خیلی بیشتر و دقیقتر بحث شود تا شفافتر و خالی از ایراد گردد.
[Y2]چنانچه قبلاً گفتیم کار اهلبیت( است لذا این نکته هم تقریر شود و هم نادیده گرفته نشود.