موضوع: الرحمن الرحیم * مالک یوم الدین:
آیه3:
رحمانیت، رحمت کثیر به تعداد تمامی موجودات ﴿وَرَحْمَتِي وَسعَتْ كُلَّ شَيْء﴾
رحمانیت و تعلیم قرآن
رحمانیت و شفقت و مهربانی مثل تابش خورشید بر همه موجودات
رحیمیت، رحمت مدام و بادوام
آیه4:
مالک یوم الدین، توجه به عالم آخرت و منتهای حرکت
تکرار این آیه توسط امام زین العابدین علیه السلام تا اشراف بر موت
لزوم محاسبه اعمال، برای روز قیامت
مالکیت در علوم فقه و حقوق و اصول و فلسفه و اقتصاد
فیلم جلسه بيست و هشتم
صوت جلسه بيست و هشتم
تفسیر آیۀ «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
بحث ما در تفسیر سوره ی حمد به آیۀ «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» رسید. در این آیه خدای تبارک و تعالی صحبت از دو صفت خود یعنی رحمن و رحیم میکند. در مورد این صفت با عظمت در تفسیر «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» مطالبی خدمت دوستان تقدیم شد.
اجمالاً عرض کنیم رحمان صیغه مبالغه است و دلالت بر کثرت دارد یعنی رحمتی که بسیار زیاد است. هر موجودی که در این عالم است به وسیله رحمت رحمانیه خلق شده است و یک رحمت رحمانیه همراه خودش دارد. رحمت دیگر خدای متعال که رحمت با دوام است با کلمۀ رحیم به ما ابلاغ شده است.رحیم صفت مشبه است و دلالت بر دوام و ادامه دارد. کسانی که به مسیر غلط و نادرست افتادهاند، آنهایی که در حق بشریت و انسانیت ظلم کردهاند، چنین کسانی از صفت رحمت رحمانی استفاده کردهاند یعنی خداوند آنها را به دنیا آورد و نعمتهای بیشماری عطاء کرد، امّا چون از این رحمت استفاده نکرده خود را از رحمت رحیمی محروم کردند.
رحمت رحمانی خدا در آیات شریفه به عنوان یک صفت عامّ به کار رفته است، یعنی رحمتی که خدا به مؤمن و کافر میدهد. در تعبیر روایی دارد:«الرَّحْمَنُ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ»[1] امّا درباره رحیم دارد: «وَ الرَّحِيمُ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّة»[2] این روایت در کتب روایی زیادی من جمله کافی و محاسن برقی و تفسیر قمی نقل شده است. خدا نسبت به همه خلق رحمان است. خدا صفت رحمان را در بعضی مقامها آورده و نشاندهنده این است که این صفت منشاء بعضی از افعال الهی است. به عنوان مثال در سورۀ مبارکۀ الرحمن میفرماید: «الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»(الرحمن:1و2) عدّهای معتقدند که علم قرآن از ناحیه صفت الرحمن یعنی رحمت و محبّت خدا که عامّ است به انسان داده میشود. یا در آیۀ دیگر دارد: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» (طه:5)
اگر انسان به دنبال رحمانیت الهی برود همانطوری که باطن صفت رحمت محبّت خدای متعال است، یک محبّت عمومی به خلق در وجود او پیدا میشود. بعضی نقل کردهاند:«کُنْ فِی الشَفَقَةِ کَالشَمْسِ» یعنی در محبّت و مهربانی همانند خورشید باش. صفت بارز خورشید این است که به همه میتابد و مؤمن و کافر برای او یکسان است. خدای متعال هم در این دنیا به همه نعمت و میدهد و در روزی برای همه اصناف خلق باز است.
تو هم در مهربانی و شفقت مثل خدای متعال باش. اهل بیت( برای مردم سفرۀ عمومی پهن میکردند و همه را به سوی خدای متعال دعوت میکردند. این محبّت و رحمت شعار دین اسلام است. در سیرۀ عمومی پیغمبر اکرم$ این رحمت و شفقت بسیار مشهود بود. قاتل عموی خود حضرت حمزه% را بخشیدند. یا در روز فتح مکّه کسی که علم به دستش بود در جلو سپاه حرکت میکرد و فریاد میزد:«الیوم یوم الملحمة» یعنی امروز روز انتقام است. پیغمبر خدا$ دستور داده پرچم را از او بگیرید و به دستان امیرمؤمنان% سپردند و فرمودند: یا علی شعار را «الیوم یوم المرحمة» قرار بده و این را به صدا بلند بگو.
یعنی امروز روز رحمت خداوند است. پیغمبر پیغمبر رحمت است. حتّی دشمنانی که در حقّ حضرت بسیار شرارت ورزیده و ظلم کرده مثل ابوسفیان را بخشیدند. شعار اسلام این است که وقتی قدرت پیدا کردی دشمن و طرف مقابل را ببخش و انتقام نگیر. این صفات صفات اهل بیت( است.
در مورد وسعت رحمت خداوند در قرآن میفرماید: «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ»(اعراف:156) یعنی رحمت من همه چیز را شامل میشود. این رحمت رحمانی خداوند است. در دعای کمیل هم دارد:«اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» یعنی خدایا من تو را میخوانم به آن رحمتی که همه چیز را دربرگرفته است.
صفت دیگر خدا رحمت رحیمی است. خداوند متعال پیغمبر اکرم$ را در قرآن کریم به صفت رحیمیت شناسانده است. در سورۀ توبه میفرماید:«بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ» «توبه:128» یعنی از جمله صفات پیغمبر خدا$ در این آیه این است که ایشان نسبت به مؤمنین رحیم است. و در سورۀ احزاب میفرماید:«وَ كانَ بِالمُؤمِنينَ رَحيمًا»(الأحزاب:43) این رحمت رحیمی رحمت با دوام و رحمت خاصّ الهی که نعمتهای بهشتی را شامل میشود. خدای تباک و تعالی از همه بندگانش میخواهد که در این رحمت رحیمیه قرار بگیرند و از آن استفاده کنند و بهره ببرند.
تفسیر «مَالِکِ یَوْمِ الدِّین»
تفاوت مَلک و مالک
در مورد قرائت کلمه اوّل این آیه یعنی مالک اختلاف است. یعنی مَلِک (به معنای پادشاه) نقل کرده و بعضی مالک. بسیاری از قرّاء و بزرگان میفرمایند که تعبیر اصّح مالک است و قرائت ثابت شده ما هم همین مالک است. اگر چه مَلِک هم خوانده بشود اشکال ندارد.
اگر مَلک خوانده شود صحبت از پادشاهی خداوند است، امّا اگر بگویید مالک یوم الدین صحبت از مالکیت خداوند متعال است. مالکیت یکی از اصول مهمی است که در علم اصول فقه و فقه و حقوق به عنوان یک حکم وضعی شمرده میشود و در علم فلسفه به عنوان یک امر اعتباری بحث میشود و در اقتصاد یکی از اصول علم اقتصاد است به مثابۀ عدالت که آن هم از اصول مهم اقتصادی است که آیه شریفه «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ» اشاره به عدالت دارد. پس میتوان گفت که در این سورۀ حمد از اصول مهم اقتصادی که عدالت و مالیکت باشد صحبت به میان آمده است. کما اینکه بعضی حرّیت انسان را هم از همین آیات استفاده کردهاند در جایی که فرموده است: «صِراطَ الَّذينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضوبِ عَلَيهِم وَلَا الضّالّينَ» که انسان بین این سه دسته مخیّر قرار داده شده است. یعنی بعد از نشان دادن راه مستقیم به انسان آزادی و قدرت انتخاب داده شده که هر مسیری که میخواهد انتخاب کند.
مالیکت خدا در روز قیامت
در مورد مالکیت روز قیامت که در اختیار حضرت حقّ است مطالبی را خدمت دوستان تقدیم کنم.
اولاً این آیه اشاره میکند به اینکه معادی هست و خداوند در آنجا مالک همه چیز است. در آیات ابتدایی سورۀ حمد صحبت از مبدأ آفرینش بود، در این آیه به سراغ آن صفتی از خدا میرود که مربوط به آخر است. یعنی در همین چند آیۀ مختصر هم صحبت از مبدأ میشود و هم منتهی.
سه مرحله داشتن سورۀ حمد
قبلاً خدمت عزیزان عرض شد که سورۀ حمد سه مرحله دارد: مرحلۀ مبدأ، مرحلۀ منتهی و مرحلۀ سوّم کیفیت و چگونگی سیر بین مبدأ و منتهی که در آیات بعدی مشاهده خواهیم کرد.
عظمت «مَالِکِ یَوْمِ الدِّین» در روایات
در مورد عظمت این آیه روایت شده که حضرت امام زینالعابدین% این آیه را تکرار میکردند که گویا میخواهند از قالب تهی کنند. متن روایت این است که علاوه بر اینکه در منابع شیعه آمده است زهری از اهل سنت نیز این را نقل کرده است: «لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي وَ كَانَ ع إِذَا قَرَأَ «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» يُكَرِّرُهَا حَتَّى كَادَ أَنْ يَمُوت»[3] یعنی اگر تمام اهل زمین یعنی اهل مشرق و مغرب از دنیا بروند اگر قرآن نزد من باشد وحشت نمیکنم. و حضرت% وقتی به آیۀ «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» میرسیدند آنقدر این شریفه را تکرار میکردند که گویا میخواهند از دنیا بروند.
در سیرۀ حضرت امام صادق% هم آمده است: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ% يَقْرَأُ مَا لَا أُحْصِي مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ».[4] یعنی حضرت صادق% آنقدر این آیه شریفه را تکرار میکردند که راوی از توان شمردنش عاجز بود.
سرّ «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» اشاره به آخرت و قیامت انسان است که همه انسانها برای حسابرسی اعمال باید به محضر خدای متعال بروند.
یوم دین یعنی روز حسابرسی
در روایت نورانی دیگری حضرت عسکری% از جدّ بزرگوار خود حضرت امیرمؤمنان% نقل میفرماید: (يَوْمِ الدِّينِ) هُوَ يَوْمُ الْحِسَابِ».[5] مالک یوم دین را به مالک یوم حسب معنا کردهاند. یعنی روزی که به حساب اعمال انسان رسیدگی میشود و مالک این روز خدای متعال است.
حسابرسی روزانه دستور معصومین(
روایات زیادی از معصومین( در مورد محاسبه اعمال برای ما نقل شده است که انسان هر روز باید اعمال و افعال خود را محاسبه کند، اگر کار خوبی از او سر زده شکر خدای متعال را به جا بیاورد و اگر خدای ناکرده اعمال ناشایستی انجام داده است از خدا طلب عفو و رحمت کند. یعنی در همین دنیا و همین حال انسان باید خودش را در محضر حقّ متعال ببیند، گویی قیامت و روز حساب همین الان است و از همین حالا خودمان به حساب خودمان باید رسیدگی کنیم. در روایت از حضرت صادق% نقل شده است: فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا»[6] یعنی محاسبه نفس خودتان را بکنید قبل از اینکه شما را محاسبه کنند.
توجه به آخرت
باید زیاد به فکر عاقب و آخر خود باشیم. باید در همین حالات و لحظات همیشه خود را در محضر خداوند ببینیم. یکی از اسرار قیام در نماز همین است که باید متوجه باشیم که روزی خواهد آمد که در محضر خدای متعال باید بایستیم و پرونده اعمالمان را مرور کنیم. قبلاً عرض شد سرّ دو سجده انجام دادن این است که در سجده اوّل میگوئیم من از خاک بودم و در سجده دوّم میگوئیم دوباره به خاک بازخواهم گشت. یعنی به یاد روز قیامت خود باید باشیم. در تشهد که مینشینیم و شهادت میدهیم کأنّ روز حساب ما آمده است و باید اعتقادات خود را عرضه کنیم.
إن شاءالله خدای تبارک و تعالی از آن لطف واسع و رحمت واسع خودش همهمان را بهره مند کند.
[1] کافی،ج1،ص114، تفسیر قمی،ج1 ص28
[2] همان
[3]. كافی، شيخ كلينی، ج2، ص602؛ تفسير عياشی، محمد بن مسعود عياشی، ج1، ص23؛ وسائل الشيعة، حر عاملی، ج5، ص331؛ تفسير برهان، سيد هاشم بحرانی، ج1، ص116؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج46، ص107 و ج89، ص239.
[4]. تفسير عياشی، محمد بن مسعود عياشی، ج1، ص22 – 23؛ تفسير برهان، سيد هاشم بحرانی، ج1، ص116؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج82، ص22 و ج89، ص239.
[5]. تفسير إمام عسكری%، ص 38؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج89، ص250.
[6] کافی،ج8،ص143