موضوع: بسم الله الرحمن الرحیم: بسم الله الرحمن الرحیم اسم اعظم
بسم الله الرحمن الرحیم اسم الله الاکبر [الاعظم]
تمام کتب سماویه در قرآن و تمام قرآن در سوره حمد و تمام سوره حمد در بسم الله الرحمن الرحیم
۱۲ معنی برای کلمه «الله» و ۱۹ وجه در اشتقاق آن
فیلم جلسه نوزدهم
صوت جلسه نوزدهم
عظمت «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» در بیان روایات
بحث به آیات سورۀ مبارکه سورۀ حمد رسید. اولین آیه این سورۀ «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» است. گفته شد که این آیه بزرگترین آیه الهی است. در مورد این آیه شریفه روایات زیادی از اهل بیت( به ما رسیده است. یکی از روایات مهم در این زمینه این روایت شریف از حضرت امام رضا% است که میفرمایند: «إِنَّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا».[1] همانا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» اسم اعظم خداوند از سياهى ديده به سپيدى آن نزديكتر است. نزدیکی تا به این حدّ است. در روایت دیگری از حضرت صادق% وارد شده است:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اسْمُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ أَوْ قَالَ الْأَعْظَمُ».[2] یعنی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اسم الله الاکبر یا به نقلی اسم الله الاعظم است. بعضی گفتهاند که کلمه «الله» همان اسم اعظم خداست. پس آیهای تلاوت میشود که عظمتش تا به این حدّ است. در روایت دیگری از حضرت کاظم% آمده است: وَ أَيُّ آيَةٍ أَعْظَمُ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ% بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ».[3] از امام كاظم% پرسيدند: كداميک از آيات كتاب خدا برتر و بزرگتر است؟ فرمودند: «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ»
وقتی به این آیه شریفه توجه میکنیم میبینیم از پنج کلمه تشکیل شده است. «باء »حرف اول است که جزء حروف ربط است، کلمۀ دیگر «اسم» و دیگری «الله» و دو کلمه آخر «الرحمن» و «الرحیم». در هر یک از این پنج کلمه دریایی از علوم و معارف نهفته است که در این جلسه اجمالاً مطالبی در مورد آن گفته میشود.
«بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» شامل همه اسرار کتب سماوی
در ابتداء روایتی تقدیم میکنم که در کتب شیعی و بعضی از کتب اهل سنت مثل ینابیع المودة قندوزی حنفی هم ذکر شده است. روایت شده است: خدای تبارک و تعالی جمیع اسرار کتب سماویه را در قرآن قرار داده است. یعنی هر کتابی که از آسمان بر پیغمبران نازل شده است همۀ اینها در قرآن جمع است. امّا تمام قرآن را در کجا قرار داده است؟ فرموده شده جمیع ما فی القرآن فی الفاتحه، یعنی تمام قرآن در فاتحه الکتاب است، در سوره حمد است و جمیع ما فی الفاتحة فی «بِسْمِ ٱللَّٰهِ» و در بعضی از روایات دارد فی «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ»، یعنی تمام سورۀ حمد هم در این آیه «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» است «و جمیع ما فی بسم الله فی باء بسم الله» یعنی هر چه که در این «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» است در باء بسم الله است و بعد در بعضی رویات دارد «و جمیع ما فی باء بسم الله فی النقطة التی تحت الباء» یعنی تمام آنچه که در باء بسم الله میباشد، در نقطهی تحت باء بسم الله است. و نیز در روایت خود اهل سنت نقل کردند که امیرمؤمنان% فرمودند: «و أنا نقطة تحت الباء».[4] یعنی من همان نقطه تحت باء بسم الله هستم.
«بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» آیه اوّل همه سور قرآنی به جز سورۀ برائت است. بعضی از بزرگان هم معتقدند که در هر سوره معنای خاص برای خودش را دارد. یعنی بسته به مضامینی که در هر سوره آمده باید «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» آن را معنا کنیم.
نکاتی در مورد «الله»
یکی از نکته هایی که در این «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ»هست و پیرامون آن نکات زیادی وجود دارد خود کلمه «الله» است. در بعضی از منابع نقل شده است که «الله» تمام اسماء خدا را در دل خودش دارد. میگویند اسم «الله»مستجمع جمیع اسماء الهی و صفات کمالیه است. گویا همۀ اسماء خدا در دل اسم الله است و در اینصورت معنای آن خیلی بلند و بزرگ خواهد بود.
وجوه اشتقاق الله
حال در اینجا چند معنایی که برای «الله» گفته شده را خدمتتان عرض میکنم. در مورد اشتقاق کلمۀ «الله» وجوه بسیار زیادی نقل شده است. نوزده وجه در خود کلمه الله هست. الله اسمی است که الف و لام بر سر اله آمده است و برای إله و اشتقاق آن که از وله یا اله یا از مصادر دیگر آمده باشد وجوهی ذکر شده است که هر کدام برای خودش یک معنایی دارد. به یک وجه «الله» یعنی خالق، به وجه دیگر یعنی الدائم الثابت آن کسی که دائم و ثابت است. به تعبیر دیگر الله یعنی آن کسی که مقیم و باقی است که اشاره به آن دوام و بقاء خداوند میکند. در وجهی دیگر الله یعنی «من یسکن إلیه و یطمئن به»
یعنی کسی که وقتی نزدش میروی آرام میگیری و به او اطمینان داری. این نوع شناختن خدا زیباست. رابطه خدا با مخلوق در خالقیت صِرف نباید معنا شود بلکه خدا خالقی است که وقتی مخلوقی به نزدش میرود آرام میگیرد، وقتی یادش میکند اطمینان در قلبش قرار میگیرد. در آیه شریفه هم دارد: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد:28) یعنی دلها با یاد خداست که آرام میگیرد. باید به این حقیقت توجه کرد. خدا به بندگانش بسیار رؤوف و رحیم است، خدایی که بندگانش را دوست دارد، وقتی به این صفت خدایی که خالق ماست توجه کنیم آرام میشویم.
یکی دیگر از معانی که برای الله شده است و بسیار زیباست مولع إلیه است که درباره این معنا گفته شده است: «کالفصیل اذا ولع بامه» یعنی خدای متعال مولع الیه است. یعنی خدا به مثابه مادر است و بندگان او مانند کودک شیرخوار به او ولع و تمایل دارند و به سراغ او میروند. وقتی کودکی به سراغ مادر میرود چقدر نسبت به او محبت دارد؟ چقدر تمایل دارد؟ خدا اینگونه است. ما باید خدای متعال را با محبت و تمایل دوست داشته باشیم. وقتی به سراغ مادر میروید چقدر محبت زیاد به مادر دارید چون او بوده که شما را به دنیا آورده و رزقت از سمت او تأمین شده است، همه چیز انسان از مادر است. محبت خدای متعال هزاران برابر بیشتر از مادر است. خدای بندگانش را بیاندازه دوست دارد و نسبت به آنها مهربان است. این معنایی که برای الله شده یعنی مولع الیه، به ما این را میگوید که مثل مادری که کودک به طرفش میرود تو هم به سمت خدا برو، تو هم ولع و تمایل زیاد به خدا داشته باش.
وجه دیگر گفته شده که الله از وله به معنای واله و شیدا مشتق شده است. «مَن تتوله القلوب لمحبته» یعنی خدای متعال آن کسی است که همه به محبتش واله و شیدا میشوند. این هم به ما میفهماند که واله و شیدای خدای شو. اصلاً معنای الله یعنی این، موجودی خداست که همه واله و شیدای او هستند.
یکی دیگر از وجوه معانی گفته در مورد الله این است که از له آمده باشد. له یعنی کسی که همه چیز مال اوست. مثل پدری که به بچهاش میگوید تو مال من هستی. ببینید شما که پدر هستید احساس میکنید بچۀ شما مال خودتان است، این احساس خیلی زیباست، باید بدانیم همه ما متعلق به خداییم. از طرف دیگر وقتی کودک هم به پدرش نگاه میکند زندگی، خانه، اسباب و وسایل پدرش را برای خودش میداند. به بچه بگویند خانهات کجاست؟ خانۀ پدرش را نشان میدهد که اینجا خانه ماست، خانه پدرش خانه خودش است. باید با این دید به خدا نگاه کنیم که همگی متعلق به خدا هستیم، خانۀ خدا خانۀ خودمان است.
خدا دوست دارد همه با این دید، یعنی با دید محبت، دید واله و شیدا شدن، با دید یک کودک که مشتاق و شیفته مادرش است، به سمت او حرکت کنند. معانی دیگر را خلاصه تقدیم حضورتان میکنم: در وجهی الله را به معنای معبود گفتهاند و بعضی به معنای مرتفع عن الابصار یعنی کسی که بالاتر از این است که ما با چشمها او را ببینیم معنا کردهاند. معنای دیگر مجیر است یعنی کسی که به او پناه میآوریم، هر زمان که از همه جا درمانده شدید کجا پناه میبرید؟ میفرمایند: مفزوع الیه شماست یعنی آن جائی است که شما به او پناه میبرید. خدای متعال پناه همه انسانهاست. کسانی که از خدا دور شدهاند و مغضوب علیهم هستند، خودشان هستند که خود را از خدا محروم کردهاند و بین خود و خدا فاصله انداختهاند و الّا از طرف خدای متعال درب باز است. کسی که داخل نمیآید، آن کسی است که با اعمال ناشایست، با قتل و فساد و کارهای خلاف انسانیت خودش را محروم میکند، این چنین کسی خودش خودش را محروم کرده است. همیشه خدای متعال همه را به سوی خودش دعوت میکند اما این انسانها هستند که گاهی دعوت او را اجابت نمیکنند و دعوت او را لبیک نمیگویند و به سمت او نمیروند. إن شاءالله خدا به همه ما این توفیق را بدهد با انس به طرف خدا، با تمام وجودمان، با تمام هستیمان رو کنیم به طرف خدای تبارک و تعالی.
[1]. عيون أخبار الرضا%، شيخ صدوق، ج2، ص8 – 9؛ تفسير عياشی، محمد بن مسعود عياشی، ج1، ص21: ( عن إسماعيل بن مهران قال : قال أبو الحسن الرضا%ان بسم الله …)؛ تحف العقول، ابن شعبة حرانی، ص487؛ تفسير مجمع البيان، شيخ طبرسی، ج1، ص50؛ عدة الداعی، ابن فهد حلی، ص49؛ کشف الغمه، اربلی، ج3، 216؛ زبدة التفاسير، ملا فتح الله كاشانی، ج1، ص24؛ تفسير برهان، سيد هاشم بحرانی، ج1، ص96و ص99؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج75، ص371 و ج89، ص233؛ تفسير نور الثقلين، شيخ حويزی، ج1، ص8؛ تفسير كنز الدقائق، شيخ محمد قمی مشهدی، ج1، ص17.
[2]. مهج الدعوات، سید بن طاووس، ص316؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج90، ص223؛ تفسير نور الثقلين، شيخ حويزی، ج1، ص8؛ تفسير كنز الدقائق، شيخ محمد قمی مشهدی، ج1، ص17.
[3]. تفسير عياشی، محمد بن مسعود عياشی، ج1، ص21؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج89، ص238.
[4]. تفسير محيط أعظم، سيد حيدر آملی، ج1، ص211؛ تفسير كبير منهج الصادقين، ملا فتح الله كاشانی، ج1، ص23؛ مستدرك سفينة البحار، شيخ علي نمازی، ج1، ص269.
منابع اهل تسنن: ينابيع الموده، قندوزی، ج1، ص213؛ و- ج3، ص212.