دوره جامع تفسیر قرآن

تفسیر آیت الکرسی

📖 فراز اول: الله لا إله إلا هو الحی القیوم

☀️تفسیر الله


👈۱. الله مستجمع جمیع صفات کمال
👈۲. مراد از الله ذات خداست.
👈۳. اسم الله سه نوع معنی دارد:
📃⚡️اول: اسم الله ذاتی
معنی دائم و ثابت برای الله ذاتی است.
📃⚡️دوم: اسم الله وصفی
معنی من یُطمئنّ به، من تتولّه القلوب بمحبته، مُولع الیه، برای الله وصفی است.
📃⚡️سوم: اسم الله فعلی
گاهی به اعتبار فعل خداوند مانند: معنی خالق، مجیر(پناه دهنده)، به خداوند الله میگوییم.
گاهی به اعتبار فعل انسان به او الله می گوییم،مانند معنی معبود چراکه عبادت فعل است.
📃⚡️ذات الله از همهٔ اسماء و صفات برتر و منزه است

👈 ذات خداوند برتر از اشاره حسی و عقلی است.
👈 در ادامه ۳ بیان دیگر داریم: ۱- ذکر نفی و اثبات: لا اله الا هو، هو اسم ذات ۲- الحی اسم صفت، ۳- القیوم اسم فعل

☀️تفسیر لا إله إلّا هو


📃⚡️ذکر نفی و اثبات یعنی: نفی الوهیت غیر و اثبات الوهیت خداوند.
📃⚡️این ذکر از جنبه نفی الوهیت غیر از اسماء جلال است و از جهت اثبات الوهیت خداوند توحید صفاتی است.
📃⚡️این ذکر و کلمهٔ هو اسم اعظم الهی هستند.
📃⚡️کلمهٔ «هو» دو حرف دارد: امام علیه السلام در روایت شیخ صدوق دو معنی ذکر فرمودند:
هاء: اشاره به ثبات اوست.
واو: اشاره به مقام غیب الهی.
لذا هو یعنی هویت غیبیه.
📃⚡️خداوند برتر از اسم است و قابل اشاره نیست، لذا در روایت فرمودند به ذات تنبیه می‌نماییم نه اشاره.

☀️تفسیر الحیّ

👈 معانی حیات:
📃⚡️۱. آنکه می‌داند و قدرت دارد، درّاک فعّال، ۲. الذی لا یموت، ۳. الباقی، ۴. الکامل.
📃⚡️معنی صحیح همان معنی اول است، بنابراین حیات هم مشتمل بر معنای علم و قدرت است و از طرفی سایر اسماء هفتگانه: «سمیع و بصیر و مرید و متکلم» همه متوقف بر حیاتند.
📃⚡️همانطور که اسم الله مستجمع جمیع اسماء و صفات و اسم جامع است، اسم حیّ نیز جامع برخی اسماء کلیه می باشد، اگر چه در جامعیت به رتبه اسم الله نمی رسد.
📃⚡️ حیات حقیقی آن است که عین ذات بوده و نقیض آن یعنی موت در آن امکان نداشته باشد و این حیات منحصر در خداوند تعالی است.
📃⚡️اگر چه حیات برای مخلوقات ذاتی نیست ولی خداوند تعالی در عالم آخرت به انسان‌ها حیاتی عنایت می نماید که موت در آن راه ندارد.

👈 انواع حیات:
📃⚡️حیات نباتی، مانند بدن حیوانات و گیاهان، حیات نفسانی، حیات برزخی، حیات اُخروی، … حیات نورانی عند الرب.
📃⚡️مراتب وجود انسان: بعد از عالم طبع: نفس، عقل و قلب و روح و سرّ، خفی و اخفی، هر یک حیاتی مخصوص به خود دارند.
📃⚡️حیات باقیه که همان طیّبه است در حدیث معراج ذکر شده است.
📃⚡️ برخی خصوصیات حیات باقیه چنین است: ۱. ترجیح دادن خواست خدا بر خواستهٔ خود ۲. به دنبال رضای خدا بودن ۳. یاد آوردن اینکه خدا لحظه به لحظه ما را می‌بیند ۴. روز و شب به هنگام هر گناهی خدا را یاد نمودن و گناه را ترک کردن…
📃⚡️نتایج حیات باقیه:
۱. خداوند در قلب او محبت خویش را جای داده و فراغت و اشتغال او و همّ و سخنش، همه از نعمت‌هایی شود که به اهل محبت خدا داده شده،
۲. چشم و گوش قلب او باز شده تا با قلبش بشنود و عظمت و شکوه الهی را ببیند.

☀️تفسیر القیوم

👈 قیومیت خداوند، رابطه خداوند با تمام سلسله مخلوقات است.
📃⚡️معانی قیوم: ۱. قائم به تدبیر امر خلق در ایجاد و رزق ۲. قائم بر کل شیء ۳. حافظ و عطاکننده(یعنی حافظ کل شیء و معطی آنچه قوام مخلوقات به آن است.)
📃⚡️قیوم بودن خداوند به قسط در آیه شهد الله (قائما بالقسط)، یعنی عطا و عدم عطا همه بر اساس عدل است.
📃⚡️قیومیت خدا بر دو حیث است: ۱. قیام خداوند به نفسه، خداوند به این معنی شامل اسماء و صفات ذاتیه می شود ۲. قیوم بودن خدا نسبت به مخلوقات، یعنی علم و قدرت و اراده مخلوقات و… همه قائم به خداوند است.
📃⚡️قیومیت خداوند شامل همه اسماء و صفات اضافیه است، مثل خالق و رازق، مبدء و معید، محیی و ممیت، ودود و غفور، … لذا اسم قیوم ام الاسماء الاضافیه است.

📃⚡️اسم قیوم أم اسماء اضافیه است و مانند الله و الحیّ از اسماء جامعه است، اسم قیوم جامع اسماء فعلی است.
📃⚡️اسم اعظم در الله لا اله الا هو الحی القیوم
📃⚡️برترین آیه در میان خلق خدا
📃⚡️ تمثّل این آیه در عرش با زبان و دو لب
📃⚡️ذکر پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ بدر در سجده برای پیروزی، و ذکر حضرت عیسی علیه السلام هنگام مرده زنده نمودن: یا حی یا قیوم


📖 فراز دوم: لا تأخذه سنة و لا نوم


📃⚡️سنة از وسن، به معنی غفلت و بی خبری.
📃⚡️معنی فراز دوم: در خداوند غفلت و عدم علم راه ندارد، علم او لحظه به لحظه سبب وجود ماست.
📃⚡️ولی مطلق خداوند، خلیفهٔ او در علم است و لحظه به لحظه به موجودات توجه دارد لذا پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: تنام عینای و لا ینام قلبی.

📖 فراز سوم: له ما فی السماوات و ما فی الارض

📃⚡️لازمه حی و قیوم بودن خداوند، این پنج فراز است:
👈اولاً: لا تأخذه سنة و لا نوم، یعنی او دائما حی و قیوم است، پس نباید توجه او لحظه‌ای دچار خلل شود.
👈ثانیاً: له ما في السماوات و ما في الأرض، یعنی باید سماوات و ارض همه ملک الهی باشد.
👈 ثالثاً: من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه، او قیوم است پس احدی بدون اذن او نمی تواند شفاعت نماید
👈 رابعاً: یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم، او حی است پس علم دارد و قیوم بر تمام خلق است، پس همه تحت احاطه علمی او هستند.
👈 خامساً: و لا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء، او قیوم است و اعطای علم از اوست، پس هیچ مخلوقی به غیر مشیت او نمی تواند علمی داشته باشد.
📃⚡️«له ما في السماوات و ما في الارض» با «یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم» متناسبند: مالکیت خدا مطلق و علم خدا مطلق است.
📃⚡️«من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه» با «و لا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء» متناسبند: علم و شفاعت خلق هر دو مقید به اذن و مشیت خداست.
📃⚡️سماوات و ارض هم مِلک خداست، یعنی خداوند صاحب آن‌هاست و هم مُلک خداست، یعنی تحت سلطنت و فرمانروایی اوست.
📃⚡️ملک، مالک دارد، و مُلک، مَلِک دارد.
📃⚡️در سایر آیات قرآن نیز جمله «له ما في السماوات و ما في الارض» ذکر شده، و هر جا حکمتی دارد.

📖 فراز چهارم: من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه

📃⚡️معنی لغوی شفع: عدد زوج، ضمیمه نمودن چیزی به مثلش.
📃⚡️شفاعت دو قسم است: تکوینیه، تشریعیه
👈 ۱. شفاعت تکوینیه: وسائط عالم تکوین؛ یعنی خداوند تعالی شخص یا موجوداتی را واسط انجام کاری قرار دهد.
👈 ۲. شفاعت تشریعیه: شخصی زبانی برای انجام خیر یا دفع شرّ، یا بخشیدن گنهکار واسطه می‌شود.
📃⚡️آیات شفاعت:
👈 ۱. «ما من شفیع الا من بعد اذنه» شفاعت اذن می‌خواهد.
👈 ۲. «ولا یشفعون الا لمن ارتضی» اذن شفاعت به کسانی داده می شود که خدا از دین آن‌ها راضی است.
📃⚡️طبق آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیتُ لکم الاسلام دیناً» شرط رضایت خدا از دین اسلام، اکمال آن به ولایت امیرمؤمنان علیه السلام است.
📃⚡️وزان آیهٔ «قل لله الشفاعة جمیعاً»، که ظاهر در انحصار شفاعت در خداست، مانند «إنّ العزّة لله جمیعاً» است، چراکه خداوند تعالی عزت را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان ثابت می داند «و لله العزّة و لرسوله و للمؤمنین» ولی عزت ایشان را از خود دانسته است.

📃⚡️آیا شفاعت تکوینیه و تشریعیه با الوهیت مطلقه خداوند تعالی منافات ندارد؟
جواب آن است که هیچ منافاتی ندارد، چراکه در این آیه گفتیم شفاعت با اذن خداوند تعالی است.
📃⚡️بحث روایی اول: شفیعان روز قیامت چه کسانی هستند؟
جواب: اهل‌بیت علیهم‌السلام شفیعان روز قیامت به اذن الهی هستند.
📃⚡️بحث روایی دوم: شفاعت دو شرط دارد:
👈 ۱. خدا از دین آن‌ها راضی باشد.
👈 ۲. ایمان به شفاعت داشته باشند.
📃⚡️بحث روایی سوم: شفاعت شامل حال چه کسانی است؟
جواب: شامل کسی که پشیمان باشد، اگر کسی نادم نباشد، شفاعت شامل او نمی‌شود.

📖 فراز پنجم: يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ

📃⚡️سایر آیات مناسب با این فراز

  1. يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحيطُونَ بِهِ عِلْماً [طه:110]
  2. يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ. [الأنبياء:28]
  3. يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور [الحج:76]
    📃⚡️علم خدا در مقام ذات به مخلوقات به علم تفصیلی است نه اجمالی.
    📃⚡️علم الهی مراتبی دارد که کلیات آنها عبارتند از:
    👈اول: علم ذاتی غیب الغیوب
    👈دوم: علم اجمالی در احدیت وجود (اسم احدیة)
    👈سوم: علم تفصیلی در عالم اسماء تفصیلی (اسم واحدیة)
    👈چهارم: علم اطلاقی در مرتبۀ اسماء فعلیه
    👈پنجم: عالم عقول کلیه (قلم اعلی)
    👈ششم: عالم ملکوت (لوح محفوظ)
    👈هفتم: عالم مثال (لوح محو و اثبات)
    👈هشتم: عالم دنیا و طبیعت

📃⚡️تفاسیر ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ:
👈اول: ما بین ایدیهم علم به دنیا و ما خَلْفَهُمْ علم به آخرت است، چراکه آخرت غیب است و مانند پشت سر انسان مشهود او نیست.
👈دوم: ما بین ایدیهم علم به زندگی آخرت است که پیشروی ماست و ما خلفهم زندگی دنیاست که پشت سر گذاشتیم.(۵ تفسیر دیگر نیز ذکر شده است)


📖 فراز ششم: وَ لا يُحيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ


📃⚡️از ظاهر آیه میفهمیم که علم در خدای متعال انحصار دارد و علم از ناحیۀ خداوند و با لطف و عنایت او به ما عطا شده است.
📃⚡️تشبیه انحصار علم در خدا، با اعطای علم به مخلوقات، به اختصاص قوت و عزت به خدا، با اعطای قوت و عزت به مخلوقات:
👈اول: اختصاص قدرت به خداوند تعالى: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً:» البقرة- 165، در حالی‌که خدا به انسان‌ها می‌فرماید: «و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة»، چراکه قوت شما هم از خداست.
👈دوم: اختصاص عزت به خداوند تعالی: «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً:» النساء- 139، در حالی‌که خدا به انسان‌ها می‌فرماید: و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین» منافقون، آیه80، چراکه عزت پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان از خداست.
📃⚡️علّت آنکه علم مخلوقات منوط به مشیت الهی است، آن است که تمامی مخلوقات ذاتاً و صفاتاً همه معلول خداوند بوده و در وجود خویش محتاج به مشیت الهی هستند.
📃⚡️حکمت و تدبیر تامّ الهی برای موجودات عالم خلقت مقتضی آن است که ایشان از آنچه به مصلحتشان است، اطلاع یابند.
📃⚡️تمامی مخلوقات نشان و آیت و مظهر کمال الهی هستند، و علم ایشان نیز نشانۀ علم خداست.
📃⚡️اهل محبت و معرفت جز با نور خدا ندیده و جز به نظر الهی نمی‌نگرند «اولئک الذین نظروا إلی المخلوقین بنظری إلیهم» و علم ایشان برگرفته و مأخوذ از علم الهی است.

📖 فراز هفتم: وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ

📃⚡️معانی لغوی کرسی:
👈معنی اول: مجتمع، آنچه اجزائش برخی بر برخی دیگر قرار گرفته‌اند.
👈معنی دوم: اریکه و تخت پادشاهی.
👈معنی سوم: وسعت مُلک و منطقۀ نفوذ سلطنت پادشاهی
👈معنی چهارم: احاطه و سعۀ قدرت الهی
👈معنی پنجم: احاطه و سعۀ علم الهی
📃⚡️حقیقت کرسی:
👈نظریۀ اول: وسعت مُلک
👈نظریۀ دوم: قدرت
👈نظریۀ سوم: علم، علاوه بر علم ذاتی خداوند، در عالم خلقت نیز مراتبی از علم الهی هست که عالی ترین مرتبۀ آن معدن علم الله است، برخی بزرگان عقول طولیه در عالم جبروت را عرش و عقول عرضیه را کرسی می دانند، ولی ما معنای دیگری ذکر می نماییم.
👈نظریۀ چهارم: نام فرشته‌ای بلند مرتبه
👈نظریۀ پنجم: وعاء عرش
👈نظریۀ ششم: عرش. این نظر صحیح نیست و مسلّماً عرش غیر از کرسی است.
👈نظریۀ هفتم: وجود عوالم ممکنات.
این معنی هفتم صحیح است، تمام عوالم خلقت، اجزای متراکم و مجتمع بر یکدیگر است که عوالم خلقت را تشکیل داده و همۀ این عوالم جبروت و ملکوت و عالم مثال و برزخ و عالم طبیعت همه مُلک الهی است و کرسی وعاء تمام این موجودات است و عین علم فعلی و قدرت الهی نیز هست، لذا نظریه اول و دوم و سوم و پنجم همه در درون این نظریۀ هفتم گنجانده می شود.

📃⚡️تمام عوالم خلقت در وجود انسان مثالی دارد: قلب مثال عرش و سینۀ انسان مثال کرسی است.
📃⚡️بحث اول: حقیقت کرسی:
👈روایت 1: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏. قَالَ: «عِلْمُهُ»
👈روایت 2: الْعَرْشُ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي أَطْلَعَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ. وَ الْكُرْسِيُّ: هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي لَمْ يُطْلِعِ اللَّهُ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ رُسُلِهِ
📃⚡️بحث دوم: وجود همۀ اشیاء در کرسی:
امام صادق علیه السلام:«إِنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فِي الْكُرْسِيِّ»
📃⚡️بحث سوم: برتری عرش بر کرسی:
👈دلیل اول: روایات متعدد، مانند روایت امام صادق علیه السلام: وَ الْكُرْسِيُّ عِنْدَ الْعَرْشِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ، وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ: الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى. و روایت دیگر از امام صادق علیه السلام: إِنَّ فَضْلَ الْعَرْشِ عَلَى الْكُرْسِيِ،كَفَضْلِ الْفَلَاةِ عَلَى الْحَلْقَةِ.
👈دلیل دوم: برتری حملۀ عرش بر حملۀ کرسی است. حملۀ عرش هشت نفر، که 4 نفر از اولین و 4 نفر از آخرین هستند: از اولین حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام و حملۀ عرش از آخرین: پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین علیهم السلام می‌باشند.
أما حملۀ کرسی طبق روایتی که در صفحات قبل نقل شد، چهار ملک هستند.

📖 فراز هشتم: وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما

📃⚡️لغت لا يَؤُدُهُ: آده يَؤُودُه أَوداً، إذا ثقل عليه و أجهده و أتعبه، حفظ آسمانها و زمین بر خداوند تعالی سنگین و ثقیل نیست
📃⚡️أنَّهُ قَرَأَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام: وَ لَا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما، أَيْ لَا يَثْقُلُ عَلَيْهِ حِفْظُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»
📖 فراز نهم: وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيمُ‏
👈روایت: عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام: … فَأَوَّلُ مَا اخْتَارَ لِنَفْسِهِ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، لِأَنَّهَا أَعْلَى الْأَشْيَاءِ كُلِّهَا، فَمَعْنَاهُ اللَّهُ، وَ اسْمُهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، وَ هَذَا أَوَّلُ أَسْمَائِهِ، لِأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ»


🔶🔆آیۀ دوم🔆: لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم‏


📃⚡️نظریۀ اول: آیة الکرسی تا هو العلي العظیم است. چند دلیل بر این نظریه میاوریم.
👈دلیل اول: ظاهر تعبیر آية الكرسى آن است که يك آيه است و اگر آیة الکرسی تا هُمْ فِيها خالِدُونَ‏ بود، بايد تعبير به آيات الکرسی می‌نمودند، نه آيه الکرسی.
👈دلیل دوم: فقط آيه اول مشتمل بر لفظ كرسى است و لذا فقط به این آیه آية الكرسى گفتند.
👈دلیل سوم: در برخی روایات آية الكرسى به آیه اول اطلاق شده و لذا فرمودند آیة الکرسی و دو آیۀ بعد آن
👈دلیل چهارم: حديث امير المؤمنين علیه السلام: «انّ فيها لخمسين كلمة فى كل كلمة خمسون بركة» فقط بر آیۀ اول منطبق است، چرا که با احتساب دو آیۀ بعد، آیة الکرسی بیش از 50 کلمه می‌شود.
📃⚡️نظریۀ دوم: آیة الکرسی تا هم فیها خالدون. این نظر گر چه مشهور است ولی نظریه اول بر آن مقدم است.


📖 فراز دهم: لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ


📃⚡️بحث تفسیری و کلامی و اجتماعی
👈نظریۀ اول: نفی اکراه تکوینی بر دین، چراکه دین حقیقی، امر قلبی است و اکراه در آن معنی ندارد. شیخ طوسی این نظر را پذیرفتند.
👈نظریۀ دوم: نفی اکراه تشریعی بر دین، بنابر این نظر از جهت تشریعی نمیتوان انسان را بر دین اجبار و اکراه نمود. شریف مرتضی و زمخشری این نظر را قبول دارند.
👈نظریۀ سوم: نفي اكراه در دين تکویناً و تشریعاً. صاحب تفسیر المیزان این نظر را پذیرفتند.
👈نظریۀ چهارم: مربوط به شخص یا قومی از انصار، این آیه برای گروهی از انصار نازل شده است یا درباره بعضی از آنها که دارای فرزندان بود که بعضی یهودی یا نصرانی بودند، هنگامی که اسلام آمد خواستند آنها را به مسلمان شدن مجبور کنند، خداوند از این کار نهی کرد و آنها را برای مسلمان شدن مختار کرد.
👈نظریۀ پنجم: اختصاص آیه به اهل کتاب بعد اداء جزیه، برخی مفسران اهل سنت می‌گویند: این آیه فقط مربوط به اهل کتاب است بعد از اینکه جزیه می پردازند.
👈نظریۀ ششم: منسوخ شدن آیه، زیرا این آیه قبل از وجوب جنگیدن نازل شده است و به وسیله آیه« یا ایهاالنبی جاهد الکفار و المنافقین» و «فاقتلوا المشرکین» منسوخ شده است.
صاحب تفسیر المیزان نظریه ششم را باطل میدانند.

📖 فراز یازدهم: قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ

📃⚡️ لغت اول: تبيّن یعنی تميّز و انفصل، آشکار شد، جدا گردید.
📃⚡️لغت دوم: الرشد: رسیدن به حق و واقع و صواب و درستی
📃⚡️لغت سوم: الغي: گمراهی و انحراف و دوری از حق و در راه هلاکت سلوک نمودن
📃⚡️بحث بلاغي:جملۀ قد تبیّن الرشد علّت لا اکراه في الدین است. صاحب تفسیر المیزان نیز این جمله را در مقام تعلیل جملۀ سابق می‌دانند و معتقدند که نسبت به آنان که قوۀ ادراک داشته و می‌توانند خیر و شرّ را بیابند، دیگر نیازی به اکراه و اجبار نیست.


📖 فراز دوازدهم: فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها


📃⚡️لغت اول: الطاغوت: صیغۀ مبالغه از طغیان، راغب می‌گوید: هر کس که بسیار تعدّی و طغیان نموده؛ هر معبودی غیر خدا.
👈دربارۀ مراد از طاغوت شش نظر وجود دارد: 1. ظالمین در حقّ آل محمّد علیهم السلام، 2. الشيطان، 3. كاهن، 4. ساحر، 5. تمردکنندگان از جن و انس، 6. بتها
📃⚡️لغت دوم: استمسک یعنى تمسك و اعتصم، متمسّک شد.
📃⚡️لغت سوم: العروة یعنی ریسمان و طناب
📃⚡️لغت چهارم: الوثقی یعنی محکم
📃⚡️بحث روایی فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى
👈👈طائفۀ اول روایات: امیرمؤمنان علیه السلام عروة الوثقی
👈روایت اول: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «يَا حُذَيْفَةُ، إِنَّ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بَعْدِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ،… وَ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ، وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا.
👈روایت دوم: امام صادق عَلَيْهِ السَّلَامُ: «مَضَى رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، وَ خَلَّفَ فِي أُمَّتِهِ كِتَابَ اللَّهِ وَ وَصِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ إِمَامَ الْمُتَّقِينَ، وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ، وَ الْعُرْوَةَ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا…
👈روایت سوم: منابع اهل‌سنت؛ مناقب خوارزمی: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِيٍّ علیه السلام: «أَنْتَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى»
👈👈طائفۀ دوم روایات: ولایت امیرمؤمنان علیه السلام،«قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه و آله: سَتَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ مُظْلِمَةٌ، النَّاجِي مِنْهَا مَنِ اسْتَمْسَكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى. فَقِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ مَا الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى؟ قَالَ: وَلَايَةُ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ… أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)»
👈👈طائفۀ سوم روایات: محبت امیرمؤمنان و اهلبیت علیهم السلام، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَسْتَمْسِكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى فَلْيَسْتَمْسِكْ‏ بِحُبِّ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ»
👈👈طائفۀ چهارم روایات: ائمّه از فرزندان امام حسین علیه السلام، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ، مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى، وَ هُمُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى»
📖 فراز سیزدهم:وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم‏
📃⚡️چراکه کفر و ایمان متعلق به قلب و زبان هستند و خداوند شنوای گفتار آنان و عالم به درون قلب ایشان است.

🔶🔆آیۀ سوم🔆: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون

📖 فراز چهاردهم: اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ


📃⚡️ بحث لغوي (ولي) معانی ولی:
👈اول: قرب بدون فاصله
👈دوم: نصير، و معين و یاور
👈سوم: والی
👈چهارم: مولى به معنی صاحب و مالک عبد و غلام
👈پنجم: مولى به معنی عبد و غلام
👈ششم: ولي يتيم
👈هفتم: ولی در دين
📃⚡️بحث تفسیری اول: مراد از ظلمات
👈قول اول: نور آل محمد علیهم السلام و ظلمات اعداء ایشان
👈قول دوم: نور ولایت امیرمؤمنان علیه السلام و ظلمت ولایت دشمنان ایشان
👈قول سوم: ظلمت كفر و نور إيمان
👈قول چهارم: ظلمات ضلالة و نور هدایت
👈قول پنجم: منظور از نور بهشت و ثواب آن و منظور از آتش جهنم و عذاب آن است
📃⚡️بحث تفسیری دوم: اشکال در خروج مؤمنان از ظلمات به نور، جواب صحیح آن است که اولاً مؤمنان در عالم دنیا که عالم ظلمات است قرار دارند و ثانیاً باطن برخی اعمال نیز که از مؤمنان صادر می‌شود، ظلمت است، و خداوند متعال هم دست مؤمنان را گرفته تا به اعمال ظلمانی مشغول نشوند و هم ایشان را با نور محبت و ذکر خدا و چهارده معصوم علیهم السلام از عالم ظلمات دنیوی و غفلت‌ها به عالم نور منتقل می‌نماید.
📃⚡️بحث تفسیری سوم
شیخ طوسی می‌فرماید: با توجه به آنچه که بیان شد، خداوند به سه صورت ولی مؤمنین است:
صورت اول: خداوند مؤمنین را برای رسیدن به هدایت از طریق دلیل و برهان یاری می کند.
صورت دوم: خداوند مؤمنین را برای اینکه بر مخالفانشان پیروز شوند یاری می کند.
صورت سوم: خداوند مؤمنین را یاری می کند از طریق پاداش دادن آنها به خاطر طاعات و کارهای صالحی که انجام داده اند


📖 فراز پانزدهم: وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أولئکَ أَصحابُ النَّارِ هُم فیها خالِدُون.


📃⚡️الطاغوت: صیغۀ مبالغه از طغیان، کسیکه بسیار تعدّی و طغیان نماید.
👈أبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: …«فَأَعْدَاءُ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) هُمُ الْخَالِدُونَ فِي النَّارِ، وَ إِنْ كَانُوا فِي أَدْيَانِهِمْ عَلَى غَايَةِ الْوَرَعِ وَ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَةِ، وَ الْمُؤْمِنُونَ بِعَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) هُمُ الْخَالِدُونَ فِي الْجَنَّةِ، وَ إِنْ كَانُوا فِي أَعْمَالِهِمْ عَلَى ضِدِّ ذَلِكَ»

3.3/5 - (3 امتیاز)

اين مطلب را به اشتراك بگذارید

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter

یک پاسخ

  1. سلام
    ظلمت چه معنائی دارد که عالم دنیا را عالم ظلمت گوئید با اینکه دنیا هم نور دارد و هم ظلمت یعنی روز و شب دارد و چگونه باطن چیزی که روشن است ظلمت است . لطفا توضیح دهید
    تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از شما متشكریم

عضويت شما در سايت با موفقيت انجام شد

5/5

ايميل ها بزودی برای شما ارسال می شوند