دوره جامع تفسیر قرآن

جلسه 6: بهره مندی از قرآن

مراتب عبارات و اشارات و لطائف و حقائق قرآن
مرتبه حقیقت قرآن در عالم اسماء و صفاتالهی

فیلم جلسه ششم

صوت جلسه ششم

مراتب بهره‌وری انسان‌ها

گفتیم قرآن به عنوان حبل الله است، عوالم و مراتب مختلفی را از نزد خداوند طی کرده و به این عالم رسیده است. همان گونه که خود قرآن مراتبی دارد، بهره بردن ما از قرآن هم مراتبی دارد.

مراتب قرآن در بیان روایات

روایتی از امام حسین% و از امام صادق% شهید اوّل در درّة الباهرة، دیلمی در اعلام الدین، و شیخ طبرسی در جوامع‌الجامع نقل کرده‌اند: «وَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ’: كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى‏ الْعِبَارَةِ، وَ الْإِشَارَةِ، وَ اللَّطَائِفِ، وَ الْحَقَائِقِ؛ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ، وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ، وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ، وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ»[1] یعنی کتاب خدا چهار مرتبه دارد: مرتبۀ اوّل عبارت، دوّم اشاره، سوّم لطائف و چهارم حقائق. عبارت، برای عموم مردم، اشاره، برای خواص، لطایف برای اولیاء و حقائق برای انبیاء است.

جهت تربیتی روایت

یکی از جهات تربیتی  روایت شریف این است که ما فهم و درکمان را بالا ببریم، تا بهره و استفادۀ بیشتری از قرآن کریم داشته باشیم و به مراتب عالی برسیم.

مرتبۀ اوّل: عبارات قرآن

«عبارت» به معنای کلماتِ مکتوب و الفاظی است که به زبان می‌آید. این مرتبه، برای عوام و عموم مردم است که از آن بهره می‌برند. وقتی می‌فرماید این مرتبۀ برای عموم است روشن می‌شود مراتبی هم دارد که از سطح عمومی بالاتر بوده و مربوط به خواص است. همچنین می‌رساند که تنها به عبارات  و ظاهر قرآن اکتفا نکنید، بلکه به سوی درک باطن قرآن حرکت کنید.

مرتبۀ دوّم: اشاره

«اشاره»، نخستین مرتبۀ بطون قرآن است. اشاراتِ قرآن، مطالبِ غیر مکتوب هستند که تنها خواص می‌فهمند. این‌ افراد خصوصیاتی داشته‌اند که خدا آن‌ها را از عموم مردم ممتاز کرده و باب فهم آن‌ها را برای درک اشارات قرآنی باز کرده است. اگر بخواهیم موردی از اشارات قرآن را مثال بزنیم، می‌توان به دو آیه، یکی در سورۀ حمد «إهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[2] ‎خدایا ما را به آن صراط مستقیم هدایت کن. حال این صراط مستقیم کدام است؟ خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ یاسین می‌فرماید: «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»[3]من را عبادت کنید که این صراط مستقیم است. پس صراط مستقیمی که در سورۀ حمد از خداوند متعال درخواست می‌کنیم با توجّه به آیۀ‌61سورۀ یاسین عبادت خداوند متعال است. البته یکی از تفاسیرش عبادت است. صراط مستقیم، با توجّه به این آیه، همان عبادت خداوند متعال و بندگی اوست.

معنای بنده بودن

معنای دقیق و لطیف عبد و بندۀ خدا بودن، مال خدا بودن است، یعنی انسان درک کند که همه چیزش مال خداوند است، همۀ وجود انسان مال خدا است. مثل پدری که به فرزند خودش می‌گوید: «تو مال من هستی»، خدا هم با ذکر عبودیّت می‌خواهد به ما بگوید که مال منِ خدا هستید. حقیقت عبودیّت، همین است. صراط مستقیم را باید در عبودیّت پیدا کرد. همۀ وجودمان را به خدا بسپاریم. عبودیّت، معانی و حقایق بسیاری دارد که در جای خودش باید از آن‌ها بحث نمود.

مرتبۀ سوّم: لطایف

مرتبۀ سوّم، لطایف قرآنی است. لطایف، مطالب و حقایقی که پنهانی هستند و به چشم نمی‌آیند. این مرتبه، مربوط به اولیای خدا است؛ آنهایی که با خداوند متعال دوست شده‌اند. ولیّ خدا کسی است که با خدا دوست است. مادۀ «وَلِی، یَلِی» در لغت به معنای پشت سر هم هم واقع شدن آمده؛ «یَقَعَ بَعدَه بِلا فَصلٍ»[4] پس از آن بدون هیچ فاصله‌ای واقع شد. ولیّ خدا، کسی است که بین او و خدای متعال هیچ فاصله و حجابی نیست. از آن طرف، خدا هم ولیّ ما است. یعنی خدای تبارک و تعالی بدون هیچ حجابی، به تمام ابعاد وجودی ما احاطه دارد. این معنای «وَلِیَ» است. اگر کسی این چنین به خداوند متعال نزدیک شدو آن وقت ولیّ خدا می‌شود و می‌تواند از لطایف قرآن بهره ببرد.

واژۀ لطیف در قرآن

خداوند تبارک و تعالی در سورۀ انعام می‌فرماید: «لَا‌تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»[5] چشم‌‌ها خدا را نمی‌بینند، امّا خدا این چشم‌ها را می‌بیند و او لطیف و خبیر است. همۀ تعابیر قرآنی حکیمانه است و دلیل و نکته دارد. این دو صفت لطیف و خبیر که در آخر آیه برای خداوند ذکر شده، علّت جملۀ ما قبل است؛ «خبیر» به معنای آگاه بودن خداوند متعال از همه بندگان و دیدن آن‌ها اشاره دارد. صفت«لطیف» به دیده نشدن خداوند اشاره دارد. به عبارت دیگر، لطیف بودن، علّت به چشم نیامدن خداوند است، یعنی خداوند این قدر لطیف است که به چشم نمی‌آید. پس «لَا‌تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ» (چشم‌ها خدا را نمی‌بینند) چون خدای متعال لطیف است. «هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ» (خدا از چشم‌ها با خبر است) چون خدای متعال خبیر است.


[1] . جامع الاخبار، ص 41. الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، ص 29. اعلام الدين في صفات المؤمنين، ص303. عوالي اللئالي العزيزية في الاحاديث الدينية، ص59.

[2] ﴿الحمد:٦﴾‏

[3] ﴿یس:٦١﴾‏

[4]. «الْوَلْيُ‏ حُصُولُ الثَّانِى بَعْدَ الْأَوَّلِ مِنْ غَيْرِ فَصْل».‏ المصباح المنير، ج‏2، ص672.

[5] ‎﴿الانعام:١٠٣﴾

5/5 - (2 امتیاز)

اين مطلب را به اشتراك بگذارید

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از شما متشكریم

عضويت شما در سايت با موفقيت انجام شد

5/5

ايميل ها بزودی برای شما ارسال می شوند