دوره جامع تفسیر قرآن

جلسه 17

موضوع: خصوصیات سوره حمد:
7) سوره حمد یکی از گنج های بهشت
8) فاتحة الکتاب با شرافت مند ترین گنج عرش
*اشاره به عظمت عرش خداوند در روایات
*برخی معانی عرش
*عوالم خلقت نسبت به عرش مانند حلقه ای در بیابان

فیلم جلسه هفدهم

صوت جلسه هفدهم

خلاصه‌ای از جلسه قبل در مورد خصائص قرآن

بحث در جلسه قبل در مورد خصائص منحصر به فرد سورۀ حمد بود.اجمالاً اشاره شد اسم اعظم خدا در این سوره است. خصائص دیگر اینکه خدا این سورۀ را أمّ القرآن و أمّ الکتاب و اساس القرآن قرار داده است. خصیصه مهم دیگر اینکه خدای تبارک و تعالی این سوره را بإزای قرآن قرار داده است. در آیۀ شریفه همانگونه که می‌فرماید من قرآن را نازل کردم در برابرش می‌فرماید سورۀ حمد را نازل کردم که این نشان دهنده عظمت فوق العاده این سوره است.

سورۀ حمد: گنج بهشتی

از دیگر خصوصیات این سورۀ مبارکه این است که خدای تبارک و تعالی سوره حمد را به عنوان یکی از گنج‌های بهشتی به پیغمبر اکرم$ عطا کرده است. در روایتی که در تفسیر عیاشی مذکور است، حضرت صادق% از پیغمبر اکرم$ روایت می‌کنند: «إِنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَيَّ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ مِنْ كَنْزِ الْجَنَّةِ فِيهَا».[1] یعنی خداوند با [نازل‌کردن] سوره‌ی حمد، از گنج بهشت بر من منّت نهاد. در روایت دیگری که در مورد گنج‌های بهشتی است امیرالمؤمنین% از پیغمبر گرامی$ روایت می‌کنند: «إِنَّ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ أَشْرَفُ مَا فِي كُنُوزِ الْعَرْشِ».[2] یعنی این سوره حمد که فاتحه الکتاب است، شریف‌ترین و با شرافت‌ترین چیزی است که در عرش خدا به عنوان گنج قرار داده شده است. این معنا بسیار بلندی است. اگر ما معنای عرض را بدانیم آن زمان می‌فهمیم با شرافت‌ترین گنج خدا چه عظمتی دارد.

چیستی عرش

در مورد عرش چند روایت نقل می‌کنیم.یک روایت از امام صادق% در معانی الاخبار که حضرت فرمودند «العَرشُ في وَجْهٍ هُو جُملَةُ الخَلقِ»[3] عرش در وجهی تمامی خلق هستند، کأنّه یعنی تمام خلق خدا در آنجا حضور دارند. در روایت دیگری آمده است تمثال تمام خلق خدا در عرش هست. امام رضا% نیز در روایتی در مورد عرض می‌فرمایند: «العَرشُ اسمُ عِلمٍ وقُدرَةٍ ، وعَرشٌ فيهِ كُلُّ شَي ءٍ»[4] یعنی گاهی مراد از عرش علم است، به این معنا که وقتی می‌گوئیم عرش خدا یعنی علم خدا، گاهی به معنای قدرت خداست و در یک تعبیر سوم مراد از عرش آن عالمی است که «فیه کلّ شیء» در آن همه چیز هست. تمام آنچه که شما تصور می کنید در آنجا وجود دارد. در روایت دیگری اینگونه فرموده‌اند که تمام اشیائی که شما تصور می کنید مادون عرش هستند، اینها در عرش مثل یک حلقه در بیابان می‌باشند. شما حلقه‌ای را وسط یک بیابان فرض کنید! اصلاً به حساب نمی‌آید و اگر کم شود نمی‌توان آن را پیدا کرد.

در زمینه حقیر و کو‌چکی عوالم پایین نسبت به عوالم بالاتر به همین مضمون روایتی داریم. در حدیثی نقل شده است: تمام عوالم خلقت نسبت به عالم بالاتر از خود مثل یک حلقه انگشتر در میان یک بیابان است. مثلاً عالم دنیا نسبت به عالم برزخ، از اینجا عظمت عالم برزخ نسبت به عالم ما (عالم مادّه) معلوم می‌شود که مانند بیابان است و این عالم ما مانند حلقۀ انگشتر. باید به این نکته هم ملتفت بود که عالم مادّه که ما در آن زندگی می‌کنیم محدود به کرۀ زمین و این کهکشان‌ ما نیست، منظور همه کهکشان‌هاست که نسبتش به عالم برزخ مثل حلقه در بیابان است. و همین عالم برزخ نسبتش به عالم قیامت همینگونه است. از این جا معلوم می‌شود که چه مقدار زیادی عوالم خلقت داریم و چقدر اینها با عظمت هستند. آن وقت همۀ این عوالم خلقت از پایین تا بالا مادون عرش هستند و نسبتشان با عرش همین نسبت حلقه در بیابان است. حالا در این حدیث شریف می‌فرماید سورۀ فاتحة الکتاب باشرافت‌ترین گنج این عرش خداست. یعنی  بالاتر از سوره فاتحه نمی‌توان چیزی پیدا کرد و به همین دلیل است که معادل کل قرار داده شده است. و به همین دلیل است که خدای تبارک و تعالی دستور داده روزانه در همه نمازها دو بار تکرار شود یعنی ده مرتبه این سوره در کل روز خوانده شود. در هر نماز گویی دو مرتبه اسم اعظم خدا بر زبانمان جاری می‌شود و از اینجا قدرت نماز که دو مرتبه در آن اسم اعظم خدا خوانده می‌شود معلوم می‌گردد. با قدرت اسم اعظم انسان خیلی کارها را می‌تواند انجام دهد و چون نماز مشتمل بر اسم اعظم است با قدرت نماز هم می‌تواند بسیاری کارها انجام دهد. خداوند متعال به ما دستور داده که در چند نوبت با من ارتباط داشته باش و در این ارتباط که نماز است اسم اعظم خودش را نهفته است یعنی در سورۀ حمد.

سورۀ حمد مختص به پیغمبر خدا$

خصیصه دیگر این سورۀ مبارکه این است که مختص به پیغمبر خدا$ است. در بعضی از نقل های روایی دارد«خُصِّصتُ بِفَاتِحَةِ الکِتاب»[5]  در نقل دیگری که در کتاب امالی شیخ صدوق و عیون الاخبار شیخ صدوق و در مجمع البیان طبرسی آمده است:«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ مُحَمَّداً$ وَ شَرَّفَهُ بِهَا وَ لَمْ يُشْرِكْ مَعَهُ فِيهَا أَحَداً مِنْ أَنْبِيَائِهِ مَا خَلَا سُلَيْمَانَ فَإِنَّهُ أَعْطَاهُ مِنْهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ..».[6] یعنی خداى عزّوجلّ محمد$ را به آن (سورۀ حمد) مخصوص كرده و شرافت داده و احدى را با او از پيغمبران خود شريك نكرده جز سليمان را كه فقط «بِسْمِ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» را به او داده است. یعنی به حضرت سلیمان% هم یک هفتم از سوره را دادند که آن آیه اول این سوره می‌باشد.

بهره حضرت سلیمان% از یک هفتم سورۀ حمد

به بیان این حدیث حضرت سلیمان% هم بهره کلی از این سوره نبرده است. همانطور که می‌دانید حضرت سلیمان% مُلک بسیار با عظمتی داشت و همه تحت فرمان و اختیار او بودند. جناب آصف بن برخیا هم که وصی ایشان یا خواهر زاده ایشان بود یک جزء از اجزاء اسم اعظم را داشت که با همان تخت بلقیس ملکه سبا را در یک لحظه حاضر کرد. در نقل‌ها داریم که حضرت سلیمان% به خدا عرض کرد: خدایا عظمت و بزرگی این«بسم الله الرحمن الرحیم» که به من عطاء کردی از این ملک و پادشاهی من بیشتر است. در جواب خدا فرمود: ای سلیمان کسی که این آیه یعنی«بسم الله الرحمن الرحیم» را قرائت بکند ثوابی هزار برابر  بیشتر از کسی که مُلک تو را صدقه بدهد به او عطا می‌کنم. توجه کنید مُلک حضرت سلیمان که یک خانه و یک شهر نبوده است. مملکتی بسیار بزرگتر از این ممالک امروزی و شامل بسیاری از کشورهای امروزی بوده است. و همچنین مملکتی که امیرالمؤمنین% بر آن حکومت می‌کردند به تعبیری نُه برابر ایران فعلی بوده است که مصر و فارس و آذربایجان و شبه جزیره حجاز که الان هر کدام کشوری برای خود است، یک استان محسوب آن بوده است.حالا شما صدقه دادن مُلک با عظمت حضرت سلیمان% را تصوّر کنید که چه ثواب بزرگی خواهد داشت، در این روایت می‌فرماید ثواب قرائت «بسم الله الرحمن الرحیم» هزار برابر بیشتر از کسی است که این مُلک را صدقه دهد.

مشروط بودن بعضی از اعمال

این نکته را من اضافه کنم که بعضی از اعمال دارای شروطی است که برای محقق شدن ثواب و بهره آن باید شرط آن هم ضمیمه شود. در بعضی روایت شرط بعضی از اعمال معرفت است مثلاً در مورد زیارات این را فرمودند. یک وقت شما زیارت می‌روید و گفته می‌شود این زیارت ثواب حجّ دارد. یک وقت می‌گویند اگر عارف به حق امام% باشید ثواب هزار هزار حج یعنی یک میلیون حج دارد. آن قدر معرفت مهم است و تأثیر گذار. در اینجا هم همینطور است که باید گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» با معرفت بوده باشد که ثواب به آن عظیمی به قاری آن داده شود. که إن شاء الله اگر فرصتی در آینده شد در مورد شروط اعمال بیشتر صحبت خواهیم کرد.

اجر و پاداش قاری سورۀ حمد

در روایتی ثواب کسی که سورۀ حمد را قرائت می‌کند این چنین بیان شده است:« مَنْ قَرَأَ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِعَدَدِ كُلِّ آيَةٍ أُنْزِلَتْ مِنَ السَّمَاءِ فَيَجْزِي بِهَا ثَوَابَهَا».[7] یعنی اگر کسی فاتحة الکتاب را بخواند به عدد هر آیه‌ای که خدا از آسمان نازل کرده به او ثواب می‌دهند، یعنی تا این اندازه بهرۀ معنوی می‌برد.

در روایت دیگری دارد از پیغمبر خدا$ نقل شده است:«فَضْلُ سُورَةِ الْحَمْدِ كَفَضْلِ حَمَلَةِ الْعَرْشِ؛ مَنْ قَرَأَهَا أَعْطَاهُ ثَوَابَ حَمَلَةِ الْعَرْشِ».[8] یعنی فضل سوره حمد مثل فضل حمله عرش است،  هر کس آن را بخواند خدا ثواب حملۀ عرش را به او می‌دهد.

ببینید خدای تبارک و تعالی چه باب وسیعی برای بهره معنوی و اجر و پاداش ما باز کرده است. حمله عرش که در این روایت آمده است منظور چه کسانی هستند؟ در روایتی از حضرت باقر% در مورد آیۀ شریفه سؤال می‌شود که «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ) چه کسانی هستند؟ حضرت% می‌فرمایند: «يَعْنِي مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (صلوات الله علیهم) وَ نُوحاً وَ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى(».[9] حضرت می‌فرمایند پیغمبر خدا$ و امیرمؤمنان% و امام حسن و امام حسین’ و حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت عیسی(. اینها حمله عرش هستند و کسی که سورۀ حمد را قرائت کند ثواب اینها را به او می‌دهند.


[1]. تفسير عياشی، محمد بن مسعود عياشی، ج1، ص22؛ تفسير مجمع البيان، شيخ طبرسی، ج1، ص71 – 72؛  تفسير برهان، سيد هاشم بحرانی، ج1، ص115؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج82، ص21 و ج89، ص238؛  تفسير نور الثقلين، شيخ حويزی، ج1، ص10 و ص 15 و ج 3 – ص 172؛ تفسير كنز الدقائق، شيخ محمد قمی مشهدی، ج1، ص14.

[2]. أمالی، شيخ صدوق، ص240 – 241؛ عيون أخبار الرضا%، شيخ صدوق، ج1، ص270 – 271؛ تفسير إمام عسكری، ص29؛ تفسير مجمع البيان، شيخ طبرسی، ج1، ص48 – 49؛ معارج اليقين فی أصول الدين، سبزواری، ص122؛ تأويل الآيات، سيد شرف الدين أستر آبادی، ج1، ص23؛ مجمع البحرين، طريحی، ج1، ص74 – 75؛ وسائل الشيعة، حر عاملی، ج6، ص190 – 191؛ زبدة التفاسير، ملا فتح الله كاشانی، ج1، ص18 – 19؛ تفسير برهان، سيد هاشم بحرانی، ج1، ص95 – 96؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج89، ص245؛ تفسير نور الثقلين، شيخ حويزی، ج1، ص5 – 6؛ تفسير كنز الدقائق، شيخ محمد قمی مشهدی، ج1، ص8 – 9.

[3]. معاني الأخبار، شيخ صدوق، ص29؛ تفسير صافی، فيض كاشانی، ج1، ص282 – 283؛ تفسير برهان،سيد هاشم بحرانی، ج1، ص517.

[4]. كافی، شيخ كلينی، ج1، ص130 – 131؛ تفسير برهان، سيد هاشم بحرانی، ج3، ص752 – 753 و ج4، ص744 – 745؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج55، ص14 – 15؛ تفسير نور الثقلين، شيخ حويزی، ج5، ص405 – 406؛ تفسير كنز الدقائق، شيخ محمد قمی مشهدی، ج13، ص412.

[5]. «خصّصت‏ بفاتحة الكتاب و خواتيم البقرة و أعطيت جوامع الكلم» مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص51.

[6]. أمالی، شيخ صدوق، ص240 – 241؛ عيون أخبار الرضا%، شيخ صدوق، ج1، ص270 – 271؛ تفسير إمام عسكری، ص29؛ تفسير مجمع البيان، شيخ طبرسی، ج1، ص48 – 49؛ معارج اليقين فی أصول الدين، سبزواری، ص122؛ تأويل الآيات، سيد شرف الدين أستر آبادی، ج1، ص23؛ مجمع البحرين، طريحی، ج1، ص74 – 75؛ وسائل الشيعة، حر عاملی، ج6، ص190؛ زبدة التفاسير، ملا فتح الله كاشانی، ج1، ص18 – 19؛ تفسير برهان، سيد هاشم بحرانی، ج1، ص95 – 96؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج89، ص245؛ تفسير نور الثقلين، شيخ حويزی، ج1، ص5 – 6؛ تفسير كنز الدقائق، شيخ محمد قمی مشهدی، ج1، ص8.

[7]. امالی، شيخ صدوق، ص261؛ جامع الأخبار، شعيری، ص43؛ معارج اليقين في أصول الدين، سبزواری،  ص121؛  وسائل الشيعة، حرّ عاملی، ج5، ص377؛  بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج9، ص300 و ج89، ص228.

[8]. مستدرك الوسائل، حاجی نوری، ج4، ص330؛ جامع احاديث الشيعة، آیت الله بروجردی، ج15، ص88.

 

[9]. تأويل الآيات، سيد شرف الدين أستر آبادی، ج2، ص716؛ تفسير برهان، سيد هاشم بحرانی، ج4، ص746 و ج5، ص474؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج55، ص35؛ تفسير كنز الدقائق، شيخ محمد قمی مشهدی، ج13، ص414.

به اين مطلب امتياز دهيد

اين مطلب را به اشتراك بگذارید

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از شما متشكریم

عضويت شما در سايت با موفقيت انجام شد

5/5

ايميل ها بزودی برای شما ارسال می شوند