آیت الله وحید خراسانی : افسوس که عمر گذشت ما قدر نعمت ها را نفهمیدیم

  • خانه
  • دیدگاه
  • آیت الله وحید خراسانی : افسوس که عمر گذشت ما قدر نعمت ها را نفهمیدیم

فهرست مطلب

اگر توسط شما یکنفر امام دهم شناس شود، اجر احیا تمام بشر را از اول خلقت تا روز قیامت در نامه عملت ثبت می کنند.

به گزارش معارف الهیه از «شیعه نیوز»، همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت امام هادی (علیه السلام) آیت الله وحید خراسانی بیاناتی را ایراد نمودند که به شرح زیر است .
اگر توسط شما یکنفر امام دهم شناس شود، اجر احیا تمام بشر را از اول خلقت تا روز قیامت در نامه عملت ثبت می کنند. این سفر ارزشش این است . خوب بفهمید: کجا می روید؟ چه می کنید؟ اگر بدانید، شب و روز نخواهید شناخت .
هر هیئتی که برای روز شهادت آن حضرت به راه بیفتد ، آن هیئت احیاء امر او می شود؛ وقتی احیاء امر آن حضرت شد، رحمتی که خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون، در نامه عملت نوشته می شود.
اغتنموا الفرص فإنها تمر مر السحاب؛ همانطوری که ابر نمی ماند، مرور می کند، فرصت ها اینچنین است. خوشا به حال کسانی که غنیمت بشمرند. اگر همه هیئت ها روز شهادت آن حضرت بیرون بیایند، نمی دانید چه برای شما است، وقتی خبردار می شوید که نزع روح است، آن وقت می فهمید. در سکرات مرگ، وقتی امام دهم با آن کرم به بالینت حاضر می شود، قدر عملت را می دانی. وقتی سرازیر قبر شدی، هر هئیتی راه انداختی چراغی است در قبرت ؛ آن وقت می فهمی چه کردی . مرحله سوم، قیامت کبری است که گفتنی نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الصادق علیه السلام: رحم الله من أحیی أمرنا.
امام ششم، رأس و رئیس مذهب در این حدیث یک جمله فرمود. اما درک این جمله برای مثل شیخ طوسی ، شیخ انصاری، برای آن طبقه است که بفهمند اولا دعای او چه گوهری است.
یعرف الإمام بالعلم وإجابة الدعوة.. امام به دو مطلب شناخته می شود: یکی به علم. علم امام علمی است که لا یدرک ولایوصف. نص قرآن این است: وَنَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء. ما فرطنا في الکتاب من شيء . این کتاب، تبیان هر چیزی است. آن وقت این تبیان کل شی، پیش کیست؟ قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‏ وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب. علم کتاب که تبیان کل شی است، نزد چهارده نفر است. این کلمه اول.
دوم: به اجابة الدعوه؛ آنچه از خدا بخواهد، رد شدنی نیست. این نشان امامت است. بعد چه خواسته؟ رحمتی از خدا خواسته که وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون ؛ از تمام عالم، آن رحمت، برتر و بالاتر است. این رحمت را برای کی خواسته؟ برای من أحیی أمرنا؛ کسی که امر ما را زنده کند. این پیشآمدی که برای شما اتفاق افتاده، مصداق این دعا است. منتها کمتر کسی است که بفهمد و برسد: چه بختی برای او پیش آمده است.
اگر بتوانید در این سفر مردم را منقلب کنید… . اولا: آن قلبی که عارف به امام دهم می کنید، اجرش چقدر است؟ اگر یکنفر را امام دهم شناس بکنید، اجر احیا تمام بشر را از اول خلقت تا روز قیامت در نامه عملت ثبت می کنی. این سفر ارزشش این است . خوب بفهمید: کجا می روید؟ چه می کنید؟ اگر بدانید، شب و روز نخواهید شناخت . هر هیئتی که برای روز شهادت آن حضرت به راه بیندازید ، آن هیئت می شود احیاء امر او؛ وقتی احیاء امر آن حضرت شد، رحمتی که خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون، در نامه عملت نوشته می شود. اغتنموا الفرص فإنها تمر مر السحاب؛ همانطوری که ابر نمی ماند، مرور می کند، فرصت ها اینچنین است. خوشا به حال کسانی که غنیمت بشمرند. بعد اگر بتوانید آن منطقه ای که می روید، کاری کنید که همه هیئت ها روز شهادت آن حضرت بیرون بیایند، نمی دانید چه برای شما است، وقتی خبردار می شوید که نزع روح است، آن وقت می فهمید. در سکرات مرگ، وقتی امام دهم با آن کرم به بالینت حاضر شد، قدر عملت را می دانی. وقتی سرازیر قبر شدی، هر هئیتی راه انداختی چراغی است در قبرت ؛ آن وقت می فهمی چه کردی .
مردم غافل اند. خبر ندارند. علامه حلی باید بفهمد این مطلب را. علامه پانصد کتاب دارد. بعد آخر زندگی – که شرح حالش را وقتی خواهم گفت – امشب کلمه آخر علامه برای همه تان بس است. بعد یک کلمه گفته و آن کلمه این است: لولا زیارة الحسین وکتاب الألفین… – پانصد کتاب دارد یک کتابش ألفین است. در آن کتاب دو هزار دلیل برای حقانیت مذهب ذکر کرده. او می داند چه خبر است فردا- بعد کلام علامه این است: اگر این دو مطلب نبود: یکی کتاب الفین، یکی زیارة الحسین، حسن بن یوسف بن مطهر هلاک شده بود. اگر علامه سرمایه اش فقط این است که به دو راه به اهل بیت عصمت، باب باز کرده است، شماها هم قدر بدانید. مردم را آشنا کنید. حالات امام دهم را، کرامات آن حضرت را برای آن منطقه بگویید. بعد سعی کنید، هیچ هیئتی در آن منطقه نماند مگر این که روز شهادت حضرت بیرون بیایند. آن وقت خواهی فهمید که علامه نگران آن وقت است.
آن وقت سه وقت است که همه در پیش داریم: یکی: دم جان دادن. لا طبیب… نه طبیبی هست که درد ما را دوا کند، نه کسی هست که ما را از سکرات مرگ نجات بدهد.
دوم: در سرازیری قبر آن وقتی که من و تو را در گودال قبر می گذارند، همه می روند، نه زن ، نه فرزند، نه پدر ، نه مادر، نه برادر، نه خواهر ، نه رفقایی که یک عمر با ما بودند. فأسلموه إلی عمله. همه ما را به اعمالمان می سپارند و همه می روند. آن وقت است که قدر این سفر را خواهید فهمید. کاری کنید که ان شاء الله آن وقت قبر آباد بشود.
مرحله سوم، قیامت کبری است که گفتنی نیست. همه این مراحل
مددی گر به چراغی نکند آتش طور*****چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم
هر جا رفتید سه مطلب را در مجالس و محافل احیا کنید: اول: تحکیم عقائد. عقائد مردم را محکم کنید. دوم: تهذیب اخلاق. صفات روحی مردم را به برکت کلمات اهل بیت از خصال ذمیمه به صفات حمیده منقلب کنید. سوم: تعلیم احکام شرع کنید. آن سفر می شود اکسیر احمر.
برای این که کمک بشوید، از امشب، فردا، سعی کنید، هیچ روزی ترک نکنید، به قدری که می توانید از اول قرآن بخوانید، به خود امام زمان هدیه کنید. دست عنایت او بر سر شما خواهد بود، از خدا و او استمداد کنید؛ چون خداوند متعال من منه الوجود است، ولی عصر، به الوجود است. از ذات قدوس حق، استمداد، از او کمک در این سفر. آباد کنید آخرتتان را به احیاء امر ائمه دین.
وقتی خدمت به امام دهم کردی، اول کسی که از تو راضی می شود، ولی عصر است که برای جد من همچو قدمی برداشتی، آن هم جد غریبی که غربتش قابل وصف نیست.
یک دعای امام دهم عالمی را زیر و رو می کند. یک کلمه گفت، روزی که متوکل دستور داد همه پیاده. مقصدش این بود که آن حضرت، پیاده در رکابش برود، خودش سوار شد. بعد شرح قضیه مفصل است، فرصت نیست، ان شاء الله در موقعش. عرق کرد امام دهم. وقتی عرق بر چهره اش نشست، یکی از مخالفین چشمش افتاد، دید چهره عرق کرده ، گفت: متوکل نظر به شخص شما نداشت، قصدش این بود که عزت خودش را نمایش بدهد، همه پیاده بروند و او سواره. امام یک جمله فرمود، نه دعایی، نه نفرینی. گفت وقتی عرق از چهره اش پاک کردند، این آیه را تَمَتَّعُوا في‏ دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلک وعد غیر مکذوب؛ سه روز و سه شب در این دار زندگی کنید، این وعدی است که تخلف ندارد. آن مرد گفت، من رفتم نزد یک معلمی که شیعه بود ، به او گفتم: امروز این قضیه رخ داد. تا این کلمه را شنید، لرزید، گفت: یک کلمه به تو می گویم، آن کلمه این است: برو زندگیت را جمع کن، اموالت را ضبط کن، سه روز دیگر بیشتر متوکل زنده نخواهد بود. بهتم زد، چه خبر است؟! شب سوم متوکل به وسیله پسرش کشته شد. این نفس امام دهم است. اگر قدم در راه او برداری با تو چه خواهد کرد؟
افسوس که عمر گذشت ما قدر نعمت ها را نفهمیدیم. سعی کنید در این سفر، شب و روزتان را وقف کنید، از فرصت استفاده کنید، تا آن جایی که قدرت دارید، مردم را آشنا به عظمت امام دهم بکنید و کاری کنید که آن منطقه روز شهادت آن حضرت منقلب بشود، همه مردم از مرد و زن، همه آماده عزا متناسب با عظمت آن حضرت بشوند. هر هیئتی که بیرون بیاید، ما پرچم امام دهم را به آن هیئت خواهیم داد. کمک هم می کنیم اما شما هنر کنید، خود مردم را به راه بیندازید.
اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه وعلی آبائه، في هذه الساعة وفي کل ساعة وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا حتط تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فيها طويلا.
به اين مطلب امتياز دهيد

اين مطلب را به اشتراك بگذارید

اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از شما متشكریم

عضويت شما در سايت با موفقيت انجام شد

5/5

ايميل ها بزودی برای شما ارسال می شوند